به نقل از نشريه پرتو شماره ٢٠
سوم مه، در برمه طوفان (سایکلون) موسوم به نرگس، هزاران کیلومتر از مزارع در این کشور را زیر آب برده و نواری از ویرانی به جای گذاشته است. گفته میشود که این طوفان تا امروز قریب یکصدهزار نفر را به کام مرگ کشانده و حدود یک میلیون و نیم نفر را خانه خراب و آواره و گرسنه برجای گذاشته است. خطر شیوع انواع بیماری های واگیر، کمبود غدا، سرپناه و آب آشامیدنی سالم، جان بازماندگان این فاجعه انسانی را تهدید میکند.
مردم جهان در ماتم از دست رفتن جان دهها هزار نفر بهت زده به صفحه تلویزیونها خیره شده اند، و در آرزوی نجات بازماندگان بدنبال یافتن پاسخی برای چراهایش اند. چرا همیشه این مردم محروم و فقیر و بیحقوق اند که در ابعاد هزاران و صدهاهزار و میلیونی قربانی دستهای بی رحم طبیعت میشوند؟ مگر نمی شد از وقوع چنین بلایای طبیعی مطلع شد؟ مگر نمی شد محیط زندگی مردم آسیب دیده در برمه را در مقابل چنین مصائبی از پیش کمی امن تر کرد؟ چگونه است که بشر میتواند به پیچیده ترین
در آستانه روز جهانی زن، هشت مارس، جهان همچنان از زن ستیزی این یادگار عصر جاهلیت و توحش، این دمل چرکین عصر بربریت قرون وسطی، زنج میبرد. هنوز در سراسر جهان، دختر متولد شدن اکثریت نیمی از جمعیت کره خاکی، به همراه خود موقعیتی فرودست تر، بی حقوق تر، بی دفاع تر، محروم تر، حاشیه ای و غیر مهم، غیر جدی و وابسته به مرد، را به همراه دارد. و دلیل همه این محرومیت ها، تفاوت ها و تبعیض ها، تصادف و شانس تولد با جنسیت "زن" است.
هنوز کنترل، توهین، تبعیض، خشونت دائمی توسط نزدیکان، بردگی خانگی، تجاوز، فقر و فحشا، بیکاری و بی خانمانی، ارعاب، شکنجه، و قتل دختران و زنان بیگناه تحت عنوان دفاع از ناموس، واقعیت هولناک زندگی اکثریت نیمی از مردم جهان، دختران و زنان، از کودکی تا مرگ است.
کمونیست: ثریا شهابی بعنوان یکی از نمایندگان شرکت کننده در کنگره دوم حزب حکمتیست، این کنگره را چگونه ارزیانی میکنید؟ آیا انتظاری که از آن داشتید را فکر میکنید برآورده کرد؟
ثریا شهابی: من این کنگره را قوی ترین کنگره حزبی مان در تاریخ کمونیسم کارگری میدانم. این کنگره جلسه ای بود از جنس یک کنگره بلشویکی. این ارزیابی و الصاق صفت "ترین" به آن، نه به قصد "کوچک کردن" گذشته قدرتمند با وجود منصور حکمت صورت میگیرد و نه برای "بزرگنمایی" تبلیغاتی. سعی میکنم این را توضیح دهم.
این کنگره در پرتلاطم ترین شرایط سیاسی ایران و جهان برگزار شد و سعی کرد چشم در چشم واقعیت، "چه باید کرد" های امروز را معلوم کند. این کنگره تلاش کرد که کم مشقت ترین و ظفرمندانه ترین راه برون رفت از دل ظلمت و منجلابی که سرمایه در قرن حاضر بر سر مردم ایران و بر سر بشریت ریخته است، را معلوم کند. مستقل از اینکه تا چه حد بتوان این امر را متحقق کرد، خود اینکه یک جریان کمونیستی در چنین موقعیتی قرار میگیرد و خود را در چنین میدانی قرار میدهد، به هر انسانی احساس قدرت و اعتماد به نفس میدهد و امید ایجاد میکند.
به نقل از کمونيست ١٤٩
خرداد سال گذشته ايران صحنه تحرکات انواع و اقسام دستجات و گروهاي ترک پرستي بود که انتشار چند کلمه از يک جوک در يک روزنامه را سرمايه يک صف آرايي تفرقه افکنانه، با خواستهاي عميقا کاذب قومي کردند. انتشار يک جوک در مورد زبان ترکي، فرصتي به آن دسته از مخالفين مرتجع رژيم که در انزوا و تنهايي ناخن ميجويدند داد که از حاشيه جامعه به سکوي رهبري اعتراضات مردم پرتاب شوند. دستجات مرتجعي که خرداد سال قبل، به تنگ آمدن مردم از خفقان و فقر حکومت اسلامي را ابزار تقويت خود کردند. تلاش کردند از مردم براي جبهه ارتجاع قومي لشکر پاک سازيهاي ملي بسازند. يک شبه براي ميليونها شهروند ايران، شناسنامه قوم "ترک" صادر کردند و بقيه مردم را هم به "فارس" و "کرد" و "عرب" و "شيعه" و "سني" تقسيم کردند. ناگهان نام رژيم حاکم بر ايران از جمهوري اسلامي که نماينده تام و تمام بورژوازي مرتجع ايران است، با تمام روبناي مختنق سياسي و فرهنگي آن، به "دولت فارس" و "حکومت شيعه" دگر ديسي کرد. همانطور که در عراق هم مردم ضد ديکتاتوري صدام و ضد ميليتاريسم غرب را به شيعه و سني و کرد و عرب دسته بندي کردند و به جنگ هم فرستاده اند. همانطور که حکومت صدام را هم "حکومت سني ها" نام گذاشتند تا اين باتلاق جنگ و خونريزي قومي را مشروع و هدفمند جلوه دهند.
"یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز" و حقایق آن!
۱۹ اوت ۲۰۰۶ بیانیه ای تحت عنوان بیانیه "یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز" توسط تعدادی از فعالین حقوق زن منتشر شد. در این بیانیه بر تعدادی از تبعیض ها در سطح قوانین اشاره شده است. اینکه در بیانیه از حجاب اجباری، فقدان آزادی پوشش، آپارتاید جنسی در جامعه و محیط کار و مدرسه، از مجازات های اسلامی صحبتی نیست، نمی تواند جای ایرادی باشد. هر حرکتی برای هر حداقل خواست برحقی که بتواند مردم را متحد و متشکل کند، حتی اگر به شیوه های از پیش عقیمی دست بزند، بی تردید ارزشمند است و میتواند قابل حمایت و پشتیبانی باشد. اینکه دست اندرکاران این حرکت با چه تحلیل و ارزیابی از توازن قوا، اغلب تبعیضات قانونی شرعی و اسلامی را در بیانیه نگنجانده اند، مطلقا قابل ایراد نیست. این حرکت برای همان خواستهایی که بیانیه آن اعلام کرده است، براه افتاده و باید همانگونه هم به آن نگاه کرد.
" يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز" و حقايق آن!
19 اوت بيانيه اي تحت عنوان بيانيه "يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز" توسط تعدادي از فعالين حقوق زن منتشر شد. در اين بيانيه بر تعدادي از تبعيض ها در سطح قوانين اشاره شده است. اينکه در بيانيه از حجاب اجباري، فقدان آزادي پوشش، آپارتايد جنسي در جامعه و محيط کار و مدرسه، از مجازات هاي اسلامي صحبتي نيست، نمي تواند جاي ايرادي باشد. هر حرکتي براي هر حداقل خواست برحقي که بتواند مردم را متحد و متشکل کند، حتي اگر به شيوه هاي از پيش عقيمي دست بزند، بي ترديد ارزشمند است و ميتواند قابل حمايت و پشتيباني باشد. اينکه دست اندرکاران اين حرکت با چه تحليل و ارزيابي از توازن قوا، اغلب تبعيضات قانوني شرعي و اسلامي را در بيانيه نگنجانده اند، مطلقا قابل ايراد نيست. اين حرکت براي همان خواستهايي که بيانيه آن اعلام کرده است، براه افتاده و بايد همانگونه هم به آن نگاه کرد.
اما همزمان با انتشار بيانيه فوق، سند ديگري تحت عنوان "کليات طرح" که اهداف و شيوه هاي کار اين کمپين را توضيح ميدهد، توسط دست اندرکاران اين کمپين منتشر شد. سند توضيحي اما ديگر نه يک بيانيه رفع تبعيض از زن، که يک پلاتفرم سياسي شناخته شده اي است که بخش اعظم جنبش رفع تبعيض بر زن در ايران، بخش سکولار و راديکال آن را، پس ميزند و در مقابل آن قرار ميگيرد.
مسئله تصويب قطعنامه آژانس بينالمللي انرژي اتمي در باره برنامه هستهاي ايران، تهديدهاي دوجانبه ايران و "جامعه بين الملل" که نام ديگر دولت آمريکا و دولتهاي حامي آن است، دولت و مردم ايران را وارد موقعيت جديدي کرده است. جدالي بين دو قطب تروريسم جهاني، تروريسم دولتي و تروريسم اسلامي، در سطح ديگري در حال شکل گيري است، ماجراي دعواي "اتمي" اسم رمز اين جدال است. تهديد "فشار ديپلماتيک" بر ايران، محاصره اقتصادي، عمليات نظامي ايذايي، از طرف آمريکا و متحدين اش و تهديد استفاده از حربه نفت و قدرتنمايي تروريستي بيشتر در عراق از طرف ايران، اسلحه هايي است که طرفين "تست" ميکنند. نفس به دست گرفتن اين اسلحه ها توسط دو قطب تروريسم جهاني، مستقل از اينکه سرانجام از آنها استفاده بشود يا نه، عمل ميکند. اين تهديد ها موقعيت رژيم ايران و اسلام سياسي و رابطه آن با مردم در ايران و جهان را تغيير ميدهد. اين وضعيت ايران را وارد موقعيت خطير و حساسي ميکند. دو وضعيت و دو آينده کاملا متناقض و هر دو محتمل، سياه يا سفيد، جامعه اي آزاد و برابريا عراقي به مراتب تراژيک تر، را پيش پاي مردم ايران ميگذارد.
در حاشيه سفر احمدي نژاد به نيويورک
احمدي نژاد براي شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل به نيويورک سفر کرد و حول و حوش اين سفر اعتراضات زيادي شکل گرفت. اپوزيسيون راست و چپ و بخشي از خود رژيم به حضور احمدي نژاد در اجلاس سازمان ملل، مستقيم يا غير مستقيم، معترض اند. آمريکا او را به خاطر "شرکت در گروگانگيري سفارت آمريکا"، سياست ادامه غني سازي اورانيوم، و نماينده "ناسازگاري" با آمريکا، تحت فشار ميگذارد! سلطنت طلبان او را به خاطر اينکه در چهره اش، دشمني با دوران "باشکوه" سطلنت، ضديت با تمدن هخامنشي و يادآور "خميني" که گفت "شاه بايد برود" را مي بينند! بخشي از رژيم هم که به عروج رفسنجاني اميد بسته بودند، او را به خاطر "کم لياقتي"، "بي سوادي"، "گداپروري" و "تازه بدوران رسيدگي" شايسته حضور در جمع "بزرگان" سازمان ملل، نمي دانند. و تمام راست او را نماينده "بي آبرويي" ايرانيان در محضر جهانيان ميدانند.
چپ و مردم آزاديخواه اما، که از حاکميت رژيم خفقان اسلامي به تنگ آمده اند، او را رئيس جمهور يکي از جنايتکارترين رژيم هاي معاصر و رئيس يکي از مخوف ترين سيستم هاي حکومتي در قرن حاضر ميداند. ما او، و جناح او در حکومت، را عصاره و چکيده غليظ ترين سياست توحش اسلامي و از جنس جنبش
واقعیت این است که سیاست در قاموس خواهر شهلا شرف حوزه ای مردانه است. زن آزاده، لباس "لختی" پوش، "غربی" وصله ناجوری بر پیکره دنیای سیاسی اینها است.
بازیگران، خواهر شهلا شرف و "یک جان عاصی"
در دوپرده
گنجی و همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند. مستقل از اینکه اعتقادات گنجی چیست، مستقل از اینکه در چه شرایطی در زندان بسر میبرد، و مستقل از اینکه پرونده همکاری او با جمهوری اسلامی چقدر قطور یا نازک است. مستقل از اینکه او در کمپین اعتصاب غدا چه هدفی را دنبال میکند، مثل همه زندانیان سیاسی که به خاطر اعتقاداتشان در زندانهای رژیم بسر میبرند، باید آزاد شود! مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در تمام طول حیات رژیم اسلامی ایران موضوع جنگ کمونیست ها با رژیم اسلامی
گفتگوی رادیو پرتو با ثریا شهابی
مصطفی اسدپور: جمهورى اسلامى درگير تدارك "انتخابات" رياست جمهورى، جانشينى براى خاتمى است. آنچه تا اينجا شاهد آن هستيم، آمادگى جناحها، يارگيرى ها، و مزمزه كردن پلاتفرم هاى گوناگون است. چگونگى تا كردن مردم با اين نمايش از سوالات مهمى است كه از پرداختن به آن گريزى نيست. اما اين تنها سوال بالاى سر تدارك بينندگان و جناحهاى مختلف نيست. بايد از جمله ديد كه شوراى نگهبان، يا به عبارت درست تر، منافع رژيم چگونه ليست نهايى و آرايش كانديداها و مبارزه انتخاباتى آنها را رقم خواهد زد. تا همينجا مسائل سياسى متعددى در رابطه با جمهورى اسلامى و آينده آن، دوخرداد و سرنوشت اصلاحات، روند اقتصادى، روند مناسبات بين الملل اين رژيم و از همه مهمتر تقابل مردم و جهمورى اسلام از دريچه پروسه تعيين مستاجر تازه كاخ سعدآباد تهران، مورد بحث قرار گرفته و ميگيرند.
سوال این است: ارزيابى هاى مختلفى را در اين مورد شاهد هستيم. گفته ميشود جمهورى اسلامى با تند پيچ تازه اى براى تغيير آرايش و تعادل قواى تازه تر ميان جناحها روبروست. گفته ميشود رژيم با تعيين تكليف با درد بى درمان وضعيت اقتصادى اش روبروست. گفته ميشود تكليف اصلاح طلبى و قابل قبول بودن
مقدمه کمونیست: شش سال پیش، هنگامی که حزب حکمتیست، منشور سرنگونی جمهوری اسلامی را منتشر کرد، موجی از "انتقاد" علیه این سند و سیاست حزب حکمتیست، از جانب نیروهایی که خود را چپ و سرنگونی طلب میدانستند، و از جمله از جانب حمید تقوایی و تعدادی از اعضا رهبری حزب کمونیست کارگری، براه افتاد. نقدهایی که همان روزها از طرف رهبری و فعالین حزب حکمتیست پاسخ گرفت.
امروز با توجه به این که:
- "منشور سرنگونی" بعنوان یکی از پایه های تقابل کمونیسم ایران با جمهوری اسلامی، در جریان "جدل" کیهان شریعتمداری با "داب"، مجددا مطرح شده است و در سطح جامعه در مورد آن صحبت میشود،
- و با توجه به اینکه یکی از منتقدان پروپاقرص دیروز آن سند، یعنی حزب کمونیست کارگری، امروز خود ظاهرا چرخش کرده، و منشور سرنگونی منتشر کرده است، منشوری که مخلوطی است از مواضع اصلاح طلبان علیه ولایت فقیه (مطالبات کروبی و موسوی) و منشور حزب حکمتیست، است.
مقدمه: نقد ما بر کنوانسيون حقوق کودک، و اعتراض ما به نارسايى آن و محدوديت هايش در احقاق حقوق کودکان در جوامع مذهب زده و فقرزده، ما را ملزم کرد که بيانيه خود را بعنوان يک بيانيه آلترناتيو ارائه دهیم. بیانیه ای که بتواند که همه کودکان در سراسر جهان را، مستقل از جنیست، طبقه اجتماعی خانواده، مذهب، رسم و رسوم و ملیت و فرهنگ، رنگ و نژاد، میزان توانایی یا ناتوانایی، به یکسان بنگرد و به بکسان مورد حمایت قرار دهد.
اول کودکان همه مدافعين حقوق کودک، بخصوص دستاندرکاران حقوق کودک در سراسر جهان، را فراميخواند که نظرات خود در مورد اين بيانيه را براى ما ارسال کنند.
اول کودکان در سومين کنفرانس خود، بيانيه جهانشمول حقوق کودک، را تصويب خواهد کرد.
اين بيانيه چهار بخش دارد.
حقوق پايه اى کودکان