در ایران یک "حماسه اقتصادی" بدنبال "حماسه سیاسی" انتخاب پرزیدنت روحانی، براه افتاده است! کوه نه موش که شپش زائید! روحانی اعلام کرد که از منابع مالی بین المللی آزاد شده ایران، از خوان گسترده برکات "جامعه مدنی" و از منابع عظیم مالی دولت، چیزی در سفره گرسنگان میاندازد! او سرکیسه را شل کرد و اعلام کرد که بر طبق الطاف ملوکانه ایشان، هر کسی که ماهانه کمتر از ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارد، "سبدکالا" دریافت میکند و بقیه فقرا فعلا در انتظار بمانند!
از این هم کمتر! طبق اظهارات خود مقامات مسئول، بخش بسیار کوچکی از فقیر ترین اقشار تحتانی مردم شامل این "ریخت و پاش" رئیس جمهور میشوند. و یازده میلیون کارگری که مشمول تعریف فقر مطلق با درآمد ماهیانه کمتر از ۵۰۰ هزار تومان هم میشوند، از "خوان نعمت" دولت اصلاحات بی نصیب خواهند ماند! و این سبد عملا تنها در دامان سه و نیم میلیون کارگر می افتد. البته اگر ریخت و پاش و بخور بخور مقامات مانع نشود و همه امور اجرایی به خوبی پیش برود، این سبد نه ماهانه که فصلی و چهار بار در سال پرداخت خواهد شد!
پروژۀ هسته ای رژیم ایران؛ مذاکره با غرب، نتایج و عواقب آن
گفتگو با ثریا شهابی
مجید خوشدل goftogoo.net
الف- از چند سال بعد از کودتای رضا خان تا اوایل دهه چهل شمسی، و نیز پس از وقفۀ «غائلۀ حوزه و بازار» در خرداد 42، و سرکوب و سپس فروافتادن آن، به سندی دست نیافته ام که ایدآل و آرزوی بیش از یک تا دو درصد از فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی ایرانی در رژیم پهلوی «حکومت اسلامی» بوده باشد. اما چرا نتیجۀ آن مبارزات طولانی به «حاکمیت الله» در آن جامعه انجامید؟
ب- در طول دوران پنجاه و هفت سالۀ حاکمیت رژیم پهلوی، مبارزات سیاسی، مدنی و فرهنگی (مبارزات دانشجویی به طور خاص) با سکسکه هایی چند، تداوم و استمرار داشته است. اما چرا در بیست و پنج سال گذشته، کنشگران سیاسی و مدنی ی دهه پنجاه و شصت شمسی که ایران اقامت دارند، از فضای
محمدرضا باهنر، مشهورترین چهره پارلمانی جناح راست، که امروز اصولگرای اصلاح طلب شده است! در دل صف درهم ریخته جناحهای حاکمیت و تغییر آرایش درونی آن، به یکی از مشکلات پایه ای جمهوری اسلامی اشاره میکند و برای غلبه بر آن امیدوار است "راه حل" را یافته باشد!
او در نقد تصفیه کاملی که رئیس جمهور "اعتدال"، حجت الاسلام روحانی، از مسئولین دولت قبلی صورت داده است، در گفتگویی با "جام جم آن لاین"، سه شنبه ٣٠ مهر، میگوید که:
"متاسفانه در مملکت ما باب شده هر دولتی که می آید فکر می کند باید تمام مدیران پیش از خود را کنار بگذارد. ... این کار ثبات مدیریت را نقض می کند. در کشورهای توسعه یافته نیز چنین نیست. یعنی قرار نیست یک دولت که عوض می شود رئیس دولت همه وزیران را عوض کند، بعد همه وزیران همه معاونان خود را تغیر دهند، همه معاونان همه مدیران کل خود را عوض کنند و این رشته ادامه یابد تا به آبدارچی ادارات نیز برسد. "
و سرانجام اضافه میکند که:
برخی در اپوزیسیون ایران، حمایت از رئیس جمهور روحانی را، به "سوسیال دمکرات" بودن خود منتسب کرده اند.
بهت انگیز است. این ورسیون جدید توده ایسم، در جنبش چپ امروز ایران است.
روحانی با عقایدش، با سابقه شراکت سی ساله اش در حاکمیت، با عبا و عمامه و تسبیح، با مقام محترم بانوان بدبخت در ایدئولوژی و عمل ایشان، با دولتمداری اختناق صددرصدی روزهایی که میتوانستند، با خصوصی سازیهای امروزی که نمی توانند و ... ! این داروی مسموم هم تلخ و هم مرگبار و بسته بندی شیک و جذاب "سوسیال دمکراسی"؟
ولی فقیه سرانجام شخصا برای "اصلاحات" به میدان آمد. مقام معظم رهبری، خود "انتخابات آزاد" و "صندق رای" برپا کرد. اصلاح طلبان تا کمر خم شده که هیچ، حتی رفسنجانی را هم بی صلاحیت اعلام کرد و با لگدی به عمامه و تحقیر ایشان، فرمان عدم دخالت ولی فقیه در "انتخابات" را صادر فرمودند.
به این ترتیب شخص ولی فقیه در حالیکه صف وسیعی از اپوزیسیون چپ و راست منتظر اصلاحات را هلهله کنان بدنبال کالسکه طلایی خود روان کرده بود، "آزاد ترین" انتخابات ممکن در جمهوری اسلامی ایران را برگزار کرد و رئیس جمهورش، "دبیرشورای عالی امنیت"، حجت الاسلام روحانی را توسط "صندوق رای" بر مسند نشاند. بعلاوه و مهمتر اینکه شخص ولی فقیه، شخصا پشت فرمان ماشین اصلاحات یعنی سیاست مذاکره با غرب و "نرمش" و "تعامل" و "تفاهم" نشست، و رئیس جمهورش را مامور پیشبرد سیاست خود کرد.
این روزها هیچ چیز اسفناک تر از وضع و حال بخش معینی از اپوزیسیون درونی و بیرونی جمهوری اسلامی ایران، اصلاح طلبان و شیفتگان صندوق رای و "انتخابات آزاد" در جمهوری اسلامی، نیست. هیچ چیز رقت بارتر از وصف حال "منتقدین" و "ضدیون" ولایت فقیه، کسانی که سی سال است یا مشغول
در حاشیه پرووکاسیون حککا، علیه فعالین ضد جنگ
یکی بود یکی نبود. سال ها پیش در سرزمین های دور دختر زیبایی زندگی می کرد که هیچ کس با او خوب نبود. او زندگی سختی داشت و اطرافیانش بسیار حسود و سنگدل بودند و مرتب اذیتش می کردند. تا این که روزی شاهزاده ای مهربان، زیبا و شجاع با اسب سفید از راه رسید، با آنها جنگید و او را با خود به سرزمین خوشبختی برد و این گونه آنها تا آخر عمر به خوبی و خوشی با هم زندگی کردند.
در این داستان سطحی، سکسیستی و کودکانه از زندگی، به جای دختر زیبا، "انقلاب سوریه" را بگذارید و به جای شاهزاده مهربان، آقای اوباما! این ورسیون سیاسی تببین حمید تقوایی و رهبری حککا است، از خطر حمله قریب الوقوع نظامی آمریکا به سوریه. خطری که از سازمان ملل، تا دست راستی ترین محافل قدرت در خود کشورهای غربی، در مورد ابعاد مخرب آن، هرروز به نوعی هشدار میدهند.
انقلاب مصر، میدان التحریره، جمعیت میلیونی و میلیونی که جهانی را به مدت دوسال محسور قدرت و عظمت خود کرده بود، سرانجام پس از دو سال، زیر پتک خردکننده توهم و خودفریبی انقلابیون در مصر، به زانود درآمد و شکست خورد!
بار دیگر انقلابی همگانی، در خلا قدرت یک طبقه انقلابی مدعی قدرت سیاسی، در غیاب حزب قدرتمند کمونیستی – کارگری که بخواهد خلا قدرت را پر کند، شکست خورد!
شکست خورد تا بر ویرانه ها و بر جنازه قربانیان انقلاب شکست خورده خود، جدال پیروزمندانه دیگری را بر شانه انقلابیون و کمونیست های خوش بینی که تجربه این ناکامی را به گنجیه ای برای تعرض انقلابی دیگری تبدیل میکنند، تدارک ببیند.
مبارک، دیکتاتور سرشناس، پش از سی سال حکومت “بی قانون” در ” شرایط فوق العاده” خود تعیین کرده، با هزاران پرونده جنایی و فساد مالی، به زیر کشیده شد!
انقلاب مصر، میدان التحریره، جمعیت میلیونی و میلیونی که جهانی را به مدت دوسال محسور قدرت و عظمت خود کرده بود، سرانجام پس از دو سال، زیر پتک خردکننده توهم و خودفریبی انقلابیون در مصر، به زانود درآمد و شکست خورد!
بار دیگر انقلابی همگانی، در خلا قدرت یک طبقه انقلابی مدعی قدرت سیاسی، در غیاب حزب قدرتمند کمونیستی – کارگری که بخواهد خلا قدرت را پر کند، شکست خورد!
شکست خورد تا بر ویرانه ها و بر جنازه قربانیان انقلاب شکست خورده خود، جدال پیروزمندانه دیگری را بر شانه انقلابیون و کمونیست های خوش بینی که تجربه این ناکامی را به گنجیه ای برای تعرض انقلابی دیگری تبدیل میکنند، تدارک ببیند.
مبارک، دیکتاتور سرشناس، پش از سی سال حکومت ”بی قانون“ در ”شرایط فوق العاده“ خود تعیین کرده، با هزاران پرونده جنایی و فساد مالی، به زیر کشیده شد!
روابط اقتصادی و سیاسی کشور ایران، در بحرانی ترین موقعیت خود قرار گرفته و فریاد فقر و فلاکت از اعماق جامعه به ناله ونفرین رسیده است؛ بستر اعتراض گری، همچون آتشی زیر خاکستر به طور آشکار نمایان است. با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری، مناسبات اجتماعی کشور در پرتگاه تاریخی دشواری قرار دارد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر نظام ولایت فقیهی، تحت هیچ شرایطی حاضر نیست تن به باز شدن فضای سیاسی دهد. با اشاره به همه داشته های پیش روی، اپوزیسیون داخل وخارج، شعارانتخابات آزاد را برگزیده و فضای سیاسی را اشباع کرده است، هرچند واکنش های بسیار متضاد و متفاوتی از سوی طرفداران و مخالفان رژیم نسبت به انتخابات آزاد مطرح شده است، اما پاسخ به پرسش های زیر می تواند سایه روشن های انتخابات آزاد را شفاف کند.
سوال: بنا بر قوانین جمهوری اسلامی، آیا انتخابات آزاد در کشور ایران کنونی عملی است؟ به طور کلی ارزیابی شما از وضعیت و چگونگی انتخابات آزاد چیست؟
توطئه مشترک جمهوری اسلامی و اینترپل، علیه اپوزیسیون شکست خورد
اینترپل نام دوازده شخصیت سیاسی اپوزیسیون در خارج کشور را از لیست و اسناد درونی خود، حذف کرد.
پس از گذشت۴ سال از توطئه مشترک جمهوری اسلامی و اینترپل علیه اپوزیسیون در خارج کشور و ۴ سال اعتراض، تلاش و فعالیت متمرکز و فشرده، اسامی دوازده شخصیت سیاسی اپوزیسیون، اسد گلچینی، توفیق پیرخضری، خالد حاج محمدی، رسول بناوند، رحمان حسین زاده، رحمت فاتحی، سلام زیجی، صالح سرداری، عبدالله دارابی، علی عبدالی، کورش مدرسی و مظفر محمدی، بطور کامل از لیست اینترپل حذف و برای دولتها، نهادهای پلیسی و امنیتی عیر قابل دسترس شد.
مقدمه: حزب حکمتیست، سیاست ها و اقداماتش مورد سوال قرار میگیرد و تعدادی در این موارد اظهار نظر میکنند و یا انتقاداتی مطرح میکنند. تحت عنوان "از حزب حکمتیست میپرسند"، نشریه کمونیست در هر شماره یک یا چند مورد از این سوالها را انتخاب میکند و با توجه به مضمون و محتوا، آنها را با مسئولین و کادرهای حزب در تشکیلات های مختلف درمیان میگذارد و پاسخ های آنها را منتشر میکند. در این شماره یکی از این سوالات را با ثریا شهابی از اعضا کمیته مرکزی حزب، در میان گذاشته ایم. این سوال و جواب را میخوانید.
سوال: مسئله برهنگی، و بخصوص برهنگی زنان، و استفاده از این شیوه برای اعتراض و مبارزه سیاسی، یکی از مسائلی است که در میان جریانات مختلف سیاسی، بخصوص در میان اپوزیسیون در داخل و خارج کشور، مطرح است. و از آن بنام "جنبش نوین زنان و جنبش برهنگی در اعتراض به ستم علیه زنان" نام میبرند. از طرف دیگر این مسأله با مخالفت برخی جریانات فمنیستی که استفاده از برهنگی برای اعتراض، برای زنان، را کمک به گسترش "آبژه جنسی" بودن زنان آنها و به نوعی کمک به صنعت پرنوگرافی زنان میدانند، روبرو شده است.
مرگ چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، که به چهار ده سال ریاست جمهوری او پایان داد، موجی از عکس العمل در میان دوستداران و دشمنانش را براه انداخت. دوستدارانش این واقعه را ضایعه ای برای جنبشهای ضدامپریالیستی و عدالتخواهانه در جهان نامیدند. او را قهرمان ملی و بین المللی خواندند. دشمنانش در میان دول غربی، دولت آمریکا و متحدانش، ضمن رضایت قلبی از رفع "شر مزاحم"، با احترام او را بدرقه کردند.
دول غربی، به امید یک چرخش سیاسی سریع در ونزوئلا، به سمت منافع اقتصادی – میلیتاریستی آمریکا، چرخشی به ضرب و زور کودتاهای نظامی و توطئه و سازمان دادن کنتراهای آمریکای لاتین، چاوز را بدرقه کردند. از این رو آینده ونزوئلا و آمریکای لاتین، بامرگ چاوز، در هاله ای از ابهام فرورفت.
چاوز مرد، و دشمنانی که چاوز، در مجامع بین المللی، آنها را فاشیست و متعفن و سرکوبگر و فاسد خواند، با احترام او را بدرقه کردند. دولت های غربی که سعی کردند که از چاوز، به کمک میدیای هالیودی خود، چهره ای چون قزافی و صدام بسازند، در مقابل بهبودی که سیاست های دولت چاوز در زندگی مردم