دوستان، رفقای عزیز!
تعدادی از شما در برنامه ای در حمایت از زندانیان سیاسی شرکت کردید که فیلم یوتیوب آن پخش شد و بعلاوه اطلاعیه ای هم در مورد آن بنام بیمرز، منتشر شد.
در این برنامه تعدادی از شرکت کنندگان به طرفداران رضا پهلوی به این خاطر که عکس او را در دست داشتند، اعتراض کرده و خواهان جمع کردن عکسها از برنامه شدند. متعاقب این مسئله، اطلاعیه ای بنام شما صادر شده است که در آن با فحاشی، “افشاگری” و نام بردن از یکی از شرکت کنندگان، تهدید کرده اید که در اینگونه موارد از این پس از پلیس سوئد برای رعایت موازین برنامه، کمک خواهید گرفت.
من، بعنوان یکی از همسنگران شما، که سهمی در تشکیل و فعالیت های بیمرز داشته ام، و تردید ندارم که تعداد بیشتری همچون من، با تاسف و تعجب این واقعه را نظاره گر بودیم. نمایش یوتیوب و متعاقبا اطلاعیه شما و تعداد دیگری از شرکت کنندگان، بسیاری را مبهوت کرد.
کمونیست: خامنه ای در پیام خود به مناسبت سال نو٬ سال ٩١ را سال "تولید ملی٬ حمایت از کار و سرمایه ایرانی" خواند. جهاد در عرصه اقتصاد و دفاع از سرمایه ملی و بازار داخلی مضمون اصلی و پیام خامنه ای به مردم ایران بود. و در حال حاضر این "نگرش" و سیاست به جهت عمومی جمهوری اسلامی از احمدی نژاد تا فرمانده ناجا و تا علیرضا محجوب و جلودارزاد و بخش زیادی از سرمایه داران ایران و روزنامه های مختلف جمهوری اسلامی تبدیل شده است. هدف آنها از این مسئله و تاثیرات و عواقب زمینی و واقعی این جهت برای طبقه کارگر چه است؟
ثریا شهابی: هدف آنها از این مسئله این است که به دوطرف اصلی در جامعه ایران، به طبقات اصلی، به بورژوازی و طبقه کارگر، به کارفرما و کارگر، به صاحب سرمایه و فروشنده نیروی کار، اعلام کنند که حکومت شامل دولت و بیت رهبری و نیروی نظامی و انتظامی و دستگاه مذهب و همه و همه "خدمتگذار اند"! و در این شرایط سخت تحریم اقتصادی، و فشارهای ناشی از آن بیش از پیش کمر به "خدمت" بسته اند. تا تضمین کنند که چرخ سرمایه، سودآوری و استثمار و کار کشیدن هرچه بیشتر از گرده کارگر، همچنان میچرخد. و اگر چیزی بخواهد مانع آن شود، با سد مقاومت همگی شان روبرو خواهد شد.
دو ویدئوکلیپ "یوتیوبی" در مورد ایران اخیر توجه ها را به خود جلب کرده است. یکی سیاسی، متعلق به محمد نوری زاده، و دیگری هنری، کار شاهین نجفی. آدرس دریافت هردو این آثار را در انتهای این مطلب خواهید داشت.
ما آدم زیاد کشته ایم! عنوان یک کتاب جنایی یا یک نمایشنامه یا فیلم کمدی نیست. این عنوان اعترافات "یوتیوبی" جدید محمد نوری زاده، نورچشم دیروزی خمینی و خامنه ای، است. کسی که دیگر حوصله اش از خدمت و شیفتگی مادی و معنوی نسبت به نظام و "آقا"ها و "مولا"هایش سر رفته است و مدتی است تصمیم گرفته است که به دامن اپوزیسیون سبز پناهنده شود. چون سایر رهبران سبز!
فریاهای "ما آدم کشته ایم، آدم کشته ایم، آدم کشته ایم" نوری زاده، با موسیقی متن نی نوایی عرفانی – مسجدی، در حالی که چشم در چشمان دروبین به شما خیره شده است، در نوع خود یکی از بی نظیر ترین ویدئوکلیپ های تاریخ است.
ابعاد تحریم اقتصادی ایران، هر روز عمق بیشتری میگیرد. هراس و نگرانی مردم، از آینده ای که قرار است بدست صف "بشردوستان" خشن و بی رحمی شکل بگیرد که مسکن و معاش و داروی آنها را در جدال قدرت بین خود گرو گرفته اند، ابعادش اما از تاثیرات خود تحریم ها بیشتر است.
صحبت از تاثیرات این تحریم ها بر تولیدات دارویی در ایران، کمبود آنتی بیوتیک و مواد غذایی و کالاهای اساسی مورد نیاز زندگی مردم است. خطر کمبود کالاهای اساسی و دارو بر متن "گسترش سایه جنگ بر آسمان کشور"، مستقل از وقوع یا عدم وقوع آن، میلیونها نفر در ایران را بیش از پیش نسبت به آینده نگران کرده است. هراس و نگرانی که اعتراضات مردم، جوانان، زنان و طبقه کارگر برای بهبود شرایط کار و زندگی شان را عقب زده و دستگاه سرکوب را هار تر به جان آنها انداخته است.
به روایت رسانه های دست راستی "ششلول بند" و درباری غرب، که سالهاست مستقیما از پنتاگون و سازمان های اطلاعات و امنیت خارجی دول غربی سفارش میگیرند، امثال "بی بی سی" و "سی ان ان"، این جنگ غذایی و روانی علیه اکثریت مردم ایران، یک تحریم و تهدید نظامی "بشردوستانه" است! همانگونه
سه نامه در پاسخ به نقدی
نامه اول
رفیق عزیز
با معذرت از تاخیر در فرستادن این یاداشت برایت، که بدلیل کمی ناخوش احوالی بود.
نوشته ای که تبریک گفتن کمونیست ها به مناسبت سال نو برایت قابل هضم نیست. چرا که این ها اعتیاد ملی هستند که همچون اعیاد مذهبی ما کمونیست ها با آنها مرزبندی داریم و اگر اشتباه نکنم پارادکس مرزبندی داشتن و تبریک گفتن را چطور میشود توضیح داد.
من فکر نمی کنم که در مورد مراسم نوروز و سال نو میلادی با هر منشایی که در تاریخ داشته اند، مراسم هایی که امروز تماما مبنای تغییر تقویم های مختلف است، کمونیست ها لازم است مرزبندی خاصی داشته باشند. همینطور فکر نمی کنم که کمونیست ها اساسا لازم است با مراسم کارناوالها و جشن ها و مسابقات ورزشی و .. مرزبندی سیاسی – ایدئولوژیکی داشته باشند، یا آنها را تحریم کنند! آنهم به دلایلی چون این که این مراسم منشا تاریخی شان به سرچشمه هایی باز میگردد که کمونیست ها از نظر بنیادهای فکری – ایدئولوژیکی، با آن ها بقول تو مرزبندی دارند. مثلا ریشه مذهبی یا ناسیونالیستی دارند. یا حتی به این دلیل که جنبش های سیاسی معینی از آنها بهره برداری میکنند. مثلا جنبش ناسیونالیستی یا مذهبی یا قومی یا .. از آن بهره برداری خود را میکند.
انتخابات مجلس نهم جمهوری اسلامی به پایان رسید و سوت پایان یک دور دیگر از جدال در حاکمیت، فعلا و تا اطلاع ثانوی، زده شد. این انتخابات بعلاوه به کمپین های اصلاح حکومت از درون و بیرون که به نتایح این انتخابات چشم امید دوخته بود، تا اطلاع ثانونی پایان داد.
شرکت خاتمی در این انتخابات، طیفی از شیفتگان اصلاحات از درون و بیرون از حکومت را تماما نسبت به خیرات این سید، بار دیگر آشفته و مایوس کرد. خاتمی، با خط و نشان کشیدن در مورد شرط و شروط شرکت در این انتخابات طرفدارانش در جنبش سبز و طیف توده – اکثریت و جنبش شان در انواع کمپین های مطالبه محور و ... را مدتی مشغول نگاه داشته بود. او سرانجام با شرکتش در انتخابات مجلس نهم، احساسات آنها را بنحو رقت باری جریحه دارد کرد.
جناب خاتمی در مقابل حیرت شاگردانش، با انداختن بادی در غبغب عارفانه فرمودند که: "دلنگران آبروی خودش نيست، دلواپس ياران در بند، حصرها، اصلاحات، و ... است" و وعده فرموده اند که: "ايشان البته در صدد گفتگويی مستقيم با مردم است و به زودی حرف هايی را با مردم در اين باره مطرح خواهد کرد."
روز جهانی زن، روز به میان آوردن کیفرخواست زنان در سراسر این جهان مبتنی بر نابرابری بر اساس جنیست است. روزی که علاوه بر طیف وسیعی از مردم، احزاب در قدرت و نهادهای بین المللی هم پا به میدان میگذراند. از سازمان ملل و روئسای دول حاکم، تا طیفی از کمونیست ها و سوسیالیست ها، اتحادیه های کارگری، سازمانهای فمنیست، جریانات مذهبی، اسلامی و غیر اسلامی، با تبین های مختلف در مورد علل تبعیض جنسی، هر یک به شکلی به میدان میآیند. ابعاد و اشکال بی حقوقی، نابرابری، خشونت نسبت به زنان را باز گو میکنند! دستآوردهای تاکنونی را در مقابل چشمان جهانیان قرار میدهند! متشکل میشوند و متشکل میکنند، فراخوان اتحاد علیه وضع موجود میدهند! و بالاخره راه حل های خود برای رفع تبعیض را پیش پا میگذارند.
حزب حکمتیست هم یکی از این جریانات است که هشت مارس را به تریبونی برای اعتراض نسبت به نابرابری زن و مرد، و راه کار این حزب برای ریشه کن کردن بی حقوقی و ستمکشی زن را مطرح میکند.
هئیت حاکمه جمهوری اسلامی ایران، تمام قد و با دستجات داخلی در قدرت و گروهها و شخصیت های از قدرت رانده شده اپوزیسیون خودی آن، به آستانه انتخابات مجلس نهم نزدیک میشود. بار دیگر مسئله تغییر آرایش هئیت حاکمه، بر متن تنش های سیاسی و اقتصادی غرب با ایران، تحریم اقتصادی و تهدیدات نظامی آن، صف بندیهایی در داخل و خارج آن بوجود آورده است.
این دور از جدال در درون حاکیمت در ایران، مراسم درون خانوادگی کم رونقی است. نه مردم، نه طبقه کارگر، نه زنان و جوانان معترضی که در انتخابات رئیس جمهوری سال ۸۸ ، به محصولات اسلام سبز "خوش بینانه" امید بستند، امروز و پس از آن تجربه، به این مراسم وقعی نمی گذارند. عروج و افول جنبش سبز، بار دیگر امید به اصلاح رژیم از درون، و توسط بخشی از هم خانواده های ارتجاع حاکم، را برباد داد و آن را تا اطلاع ثانوی به پشت صحنه راند.
انتشار عکس نیمه برهنه یک هنرپیشه زن ایرانی بنام گلشیفته فراهانی در مطبوعات غربی، کاری که بخشی از شغل بسیاری از هنرپیشه ها است، علاوه بر خوردن به تیغ سانسور جمهوری اسلامی، موجی از عکس العمل در میان گروهای سیاسی – اجتماعی "اپوزیسیون" در ایران و در خارج کشور، در تائید یا تقبیح را بدنبال داشت.
کسانی را که از هر نوع مردسالاری و زن ستیزی جمهوری اسلامی منزجر اند را به "تحسین"، و صفی از کسانی که احساسات و فرهنگ مردسالارانه خود را پشت عبارات بی مایه و فریبکارانه ای چون "لازم نیست"، "این راهش نیست"، "وقت اش نیست" و "مردم درد و بد بختی های بیشتری دارند"، پنهان میکنند، به مخالفت خجول کشانده است.
این دسته از مخالفین خجول معمولا افراطی ترین شکل محرومیت و بی حقوقی زن در ایران و جوامع رسما ضد زن، را به وسیله ای برای عقب نشاندن مطالبات ماکزیمال و جهانشمول برای زنان در ایران و جوامع مشابه میدانند. هنوز زود است، افراطی است، مسائل مهمتر هست و ... قرار است اولا بر ابعاد اختناق
از: دبیر کمیته مرکزی حزب حکمتیست
تعدادی زیادی از اعضا کمیته مرکزی خواهان برگزاری پلنوم اضطراری هستند. این پلنوم قرار است، از نظر من "سربسته"، با اسناد و پیشنهادات و دستوراتی کاملا نامعلوم، در محیطی به اعتقاد من و با معیارهای من تخاصم آمیز و غیرسیاسی، برگزار شود و مقدرات حزب حکمتیست را به "توازن قوایی" در محل، بر محور مسائل نامعلوم، بسپارد.
به اعتقاد من هیچ رهبری، لشکرش را به میدان جدالی که اصلی ترین فاکتورهای آن نامعلوم است، نمی برد. به این اعتبار کمیته مرکزی، درست نیست سرنوشت حزب را به چنین میدان و جدال نامعلومی، ببرد.
از نظر من این پلنوم، نه تنها راهگشا نیست، که ظرفیت تبدیل شدن به نشستی بسیار مخرب برای حزب را در نطفه دارد. ظرفیتی که مطلقا مربوط به خصوصیات شخصی این و یا آن رفیق عضو کمیته مرکزی، این و یا آن نیت پاک کسی، نیست.
نامه دبیر کمیته مرکزی: در مورد درخواست برگزاری پلنوم اضطراری
تعدادی از رفقای کمیته مرکزی حزب حکمتیست، و تعدادی از اعضا علی البدل آن، بدنبال فعالیت های فشرده درونی و بیرونی هئیت دائم، درخواست برگزاری یک پلنوم اضطراری را مطرح کرده اند و از من بعنوان دبیرکمیته مرکزی، تنها کسی که قانونا میتواند پلنوم ها را فرابخواند، خواسته اند که این پلنوم را فرابخوانم. حول این درخواست به قوانین و نوعی از وظایف برای دبیر کمیته مرکزی و کمیته مرکزی، ارجاع شده است، که واقعی نیست و من در ادامه و در حاشیه به آن خواهم پرداخت.
بی تردید اعضا کمتیه مرکزی، حق دارند در هر شرایطی که لازم دانستند، برگزاری جلسه پلنوم را درخواست کنند. برگزاری پلنوم حق اعضا کمیته مرکزی است، و دبیر کمیته مرکزی هم، همچون دبیر هر کمیته حزبی دیگری باید به این فراخوان پاسخ دهد. کمیته مرکزی، بالاترین مقام رهبری حزب است در فاصله دو کنگره، با اختیارات بسیار زیاد و با محدودیت های بسیار زیاد. از این اختیارات و محدودیت ها، امروز و در شرایط بسیار پیچیده و ازهم گسیخته رهبری حزب، تفاسیر و تعابیر بسیار متفاوت و دلبخواهی صورت میگیرد. که لازم است به آن پاسخ داده شود و من تلاش میکنم در دامه به آن پاسخ دهم.
در حاشیه فراخوان دبیر کمیته مرکزی در مورد برگزاری پلنوم بیست و سوم!
به انضمام یکی از نامه دبیر کمیته مرکزی به هئیت دائم.
اخیرا از طرف "هئیت دائم"، اعلامیه ای در "افشای" من بعنوان دبیرکمیته مرکزی، منتشر شده است، که با عملی "آگاهانه" پلنوم را "دور زده ام".
خواننده با خواندن اعلامیه هیئت دائم، بی تردید تصویر "فرصت طلبانه ای" از دبیرکمیته مرکزی میگیرد. کسی که به خاطر اختلاف نظر، ارگان خود را دور میزند! "هیئت دائم" از جهت گیریهای سیاسی من، از طریق نظراتم در جلسات رسمی و انتقاداتم به عملکر آنها، مطلع است.
برای کسانی که به مسئله اختلافات در رهبری حزب حکمتیست، از زاویه دوستی یا دشمنی علاقمندند، ذکر فاکت هایی لازم است:
۱ : من بعنوان دبیر کمیته مرکزی، در تاریخ ۱۴ دسامبر، پلنوم بیست و سوم را، طی نامه ای داخلی و خطاب به اعضا کمتیه مرکزی و کادرهای حزب، فراخواندم.