انتخابات رياست جمهوري آمريکا روز ۸ نوامبر برگزار ميشود. طي اين انتخابات، کلينتون يا ترامپ، يکي از دو چهره در طيف گنديده ترين، فاسد ترين و منفورترين نمادهاي تاريخ نظام سياسي ـ پارلماني و اقتصادي آمريکا، شايستگي احراز "بالاترين پست در عالي ترين دمکراسي جهان" را کسب خواهند کرد. "خدا عاقبت آمريکا را به خير کند"!
(God Bless America.)
اين تصوير عمومي و "حداقلي" است که شهروند آمريکايي در اين انتخابات در مقابل خود دارد! اما تا آن روز، در کنار ديوار شکسته اعتماد حکومت شوندگان به حکومت کنندگان، بر لبه پرتگاه سقوط دمکراسي پارلماني آمريکا، و در دل شبح ساختارشکني که در سراسر آمريکا در جريان است، خوف و هراس خاموشي خوابيده است.
حجت الاسلام المسلمین حاج سید #مصطفی هجری٬ دیر به آرزوی شکل دادن به جمهوری اسلامی سنی کردستان ایران ٬ چشم باز کرده اند! عمامه گذاری ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران٬ نامبارک باد!
این رگه دیر به بازار آمده٬ زود میخواهد به مقصد برسد! در حالیکه نمونه شیعه آن در مرکز٬ سعی میکند زوائد اسلامی را از تن خود کمرنگ کند.
حساب باز کردن بروی سنی گری و سلفی گری٬ بعد از کند شدن شمشیر کردایتی٬ حساب باز کردن روی براه انداختن جنگ شیعه و سنتی در کردستان ایران٬ است. حساب باز کردن روی فدرالیزه کردن ایران٬ چیزی جز براه انداختن جنگ قومی و مذهبی بین ترک و کرد و شیعه و سنتي در ايران، به لطف و مرحمت مقامات سعودی٬ نیست.
این رویای ممنوعه ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران است.
در حاشيه اعتراف سعيد مرتضوي به جنايات کهريزک
پس از انتشار نوار صحبت هاي منتظري، مورد مخالفت او در سال ۶۷ با حمام خوني که خميني با قتل عام زندانيان سياسي در آن سال براه انداخت، قاضي سعيد مرتضوي معروف هم اعتراف کرد که در کشتارهاي کهريزک ايشان اشتباها جنايات زيادي مرتکب شده است!
بدنبال اين اعترافات، يا با فرهنگ رياکارانه اسلامي "توبه از گناهان"، موجي از اظهار نظر و عکس العمل در ميان قربانيان جنايات کهريزک، حقوقدانان، شخصت هاي اپوزيسيون بيرون و درون حکومتي، و شخصيت هاي اصلاح طلبي چون سعيد حجاريان و محمد نوري زاد، نيز براه افتاده است.
چند نکته: اینکه چرا این ها اعدام ها و کشتار ها را از ۶۷ شروع میکنند و درمورد آن صحبت می کنند٬ سوال مهمی است.
این سوال که چرا از خرداد ۶۰ و ۲۸ مرداد ۵۹ و اعلام حکم جهاد به کردستان و اعدام های خلخالی در کردستان و انقلاب فرهنگی و به تیر بستن دانشجویانی که حاضر نبودند آزادی فعالیت سیاسی را تسلیم کنند٬ حرفی نمی زنند٬ پاسخ روشنی دارد. این ها همه دلیل سیاسی دارد.
اینکه چرا بخش اعظم اپوزیسیون درون و بیرون حکومت٬ تنها به نیروی مجاهد اشاره میکنند و کشتار از نیروهای مجاهد را اول و آخر تعرض به اپوزیسیون اعلام کرده اند٬ همه و همه دلیل سیاسی دارد.
دلیل اینکه تاریخ این سلسله از کشتار های رژیم را ٬ فقط از ۶۷ شروع میکنند ! از توده ای و اکثریتی تا منتظری تا مجاهد و مریم رجوی همه از این تاریخ شروع می کنند! به این دلیل است که این طیف هم خانواده بوده اند. از نظر جنبشی و سیاسی تا
مراسم انتخابات رياست جمهوري آمريکا، با کنار کشيدن همه کانديداهاي چپ و راست دو حزب اصلي دمکرات و جمهوريخواه، و با قرار گرفتن هيلاري کلينتن بعنوان کانديد حزب دمکرات آمريکا و دونالد ترامپ بعنوان کانديد حزب محافظه کار در مقابل هم، نظام سياسي ـ پارلماني و حاکميت دمکراسي پارلماني در اين کشور را به لبه پرتگاه سرنوشت سازي کشانده است. پرتگاهي که بر لبه آن، هيچيک از طرفين تصوير روشني از فرداي پيروزي خود و فاکتورهاي بر صدر نگاه داشتن خود، را ندارند. اين جدال در صف احزاب پارلماني، تنها جلوه کوچکي از بروز جدالهاي عميق تري در بطن جامعه آمريکا است.
تبليغات ارزان و مالتي ميليون دلاري در آمريکا، هيجان بي سابقه اي را چاشني مراسم جدال هاي انتخاباتي در اين کشور کرده است. تبليغاتي که تلاش مي کند دو چهره زشت و منفور، در يک سو هيلاري کلينتن از حزب دمکرات، بعنوان نماينده دست راستي
کودتا ناکام دیشب بخشی از ارتش ترکیه علیه اردوغان٬ به عمر این دولت اضافه کرد و شرایط را برای تحمیل اختناق بیشتر و سرکوب های گسترده تر در این کشور٬ مهیا تر کرد.
ترکیه٬ و خاورمیانه بدون دخالت قدرت های بزرگ غربی و بر متن سناریو سیاه محصول دخالت آنها٬ امروز اساسا در انحصار دولت های مترجع منطقه ای چون عربستان و ترکیه و ایران و دست بالا پیدا کردن روسیه٬ لجنزار و باطلاقی متعفن تر از باطلاق قبلی است.
در این باطلاق و لجنزاری که تنها سه فقره از رویداهای روزهای اخیر قتل عام ۲۵۰ نفر در یک عملیات بمب گذاری در بغداد و قتل عام نیس و کودتا در ترکیه است٬ نیرویی که بتواند امنیت٬ حتی کوتاه مدت برقرار کند٬ شانس
نتيجه همه پرسي بريتانيا، بر سر ماندن يا جدايي اين کشور از اتحاديه اروپا، که نتيجه آن به خروج اين کشور از اين اتحاديه انجاميد، زمين لرزه اي سياسي و اقتصادي است که تاثيرات آن تا دهه ها بر زندگي شهروندان اين کشور و شهروندان اروپا و جهان، برجاي خواهد ماند.
در حاليکه صاحب نظران بورژوازي، خسارات سياسي و اقتصادي اين زمين لرزه براي بريتانيا و همچنين براي اروپا و جهان را، از نقطه نظر منافع کوتاه مدت و ميان مدت خود، محاسبه ميکنند و تخمين ميزنند، ابعاد پس لرزه هاي اين زمين لرزه براي شهروندان اين قاره و ساکنين جهان، غيرقابل پيش بيني است.
اين "همه پرسي"، که طي آن اکثريت کوچکي راي به جدايي بريتانيا از اتحاديه اروپا داد، "پيروزي" بود که با شعار "بازپس گيري" کشور "خودي" و حفظ آن از خطر "خارجي ها"، به بهانه "فساد" و "مضار" اروپاي واحد، صورت گرفت. "پيروزي" که دردل آن، عليرغم سنت قوي غير ناسيوناليستي بريتانيا، آمال دست راستي ترين فرقه حاشيه اي و کپک زده اين کشور، آروزهاي حزب نژاد پرست "يوکپ" و رهبر تهي مغز آن، "نايچل فراژ"، توسط راي اکثريت مردم محروم بريتانيا، يعني کساني که بيش از همه قرباني مصايب "دولت خودي" اند، برآورده شد! اين رفراندم، با پيروزي پرچم راست افراطي، سوت
رفراندم بریتانیا با حداکثری کوچک٬ رای به جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا داد. این پیروزی پلاتفرم دست راستی ترین حزب افراطی برتیانیا٬ یو کپ٬ و نایجل فراژ است. این پیروزی لوپن در فرانسه و ترامپ در آمریکا است. این سوت شروع دومینو از هم گسیختگی اتحادیه اروپا را به صدا درآورده است. جدایی اسکاتلند و ایرلند ٬ میتواند فاز دیگری از فروپاشی اتحاد های تاریخی در غرب باشد.
از این رفراندم٬ بریتانیا شکاف برداشته٬ با احزاب اصلی پارلمانی در بحران٬ باز تر شدن میدان تحرکات و جنبش های ساختار شکنانه٬ امروز ساختار شکنی از زواویه راست افراطی و ارتجاعی٬ برجای ماند.
مجازات های اقتصادی و سیاسی و سیاست های تلافی جویانه اتحادیه اروپا علیه بریتانیا٬ و در راس آن سیاست های آلمان٬ بی تردید بار فشارش را بر دوش مردم محروم بریتانیا و طبقه کارگر آن٬ خواهد گذاشت.
کمونیست: اخیرا کمپینی را به نام " شهروند جهانیم!" و به عنوان "کمپینی جهانی در دفاع از حق فرار و پناهندگی"٬ توسط شما و امان کفا اعلام شده است. پلاتفرم کمپین نیز با همین مضمون در اختیار عموم قرار گرفته است. ضرورت فراخواندن چنین کمپینی با چنین پلاتفرم رادیکال و ماکزیمالیستی چیست؟
ثریا شهابی: در این مورد توضیح مفصلی لازم است. اما بطور خلاصه باید بگویم که ضرورت این حرکت و این اقدام ریشه در اتفاقات دنیای واقعی و صف بندی های موجود دارد. ضرورت آن نه از اذهان و در تاریخ و لابلای کتاب ها و الگوی های از پیشی ٬ که از جهان حقیقی متاسفانه بشدت مخاطره آمیزی نشات میگیرد٬ که همه ما هر روز گوشه هایی از آن را در صدر اخبار رسانه ها می بینیم و می شنویم.
در پاسخ به نیاز مقابله با مخاطرات هالوکاست فرار و پناهندگی٬ و در تلاش برای برگردان موج تخریب موجودی که در جهان٬ و به ویژه امروز در غرب از ترکیه تا آلمان و انگلیس و فرانسه در جریان است٬ ما و همه کسانی که این مخاطرات را احساس میکنند٬ ملزم میکند که فعالیت با نقشه و برنامه٬ ماکزیمال
مقدمه: هنوز آخرین قربانیان جنگ جهانی دوم چشم بر جهان نبسته اند، که میلیونها قربانی جدید ماحصل بمباران عراق و جنگ سوریه و تخریب لیبی، درد و رنج آنان را تجربه میکنند، خانه ها، مدرسه ها و بیمارستانها و شهرهای ویران شده را پشت سرمیگذارند تا شاید خود و کودکانشان از این جهنم دست ساز قدرتهای جهانی و منطقه ای جان سالم بدر برند.
ابعاد فاجعه انسانی اخیر چنان عظیم است، که در کشورهای همجوار نیز شاهد تداوم درد و رنج پناهجویان و گریز آنها بسوی کشورهای اروپائی، در ابعاد میلیونی، هستیم.
غرق شدن کودکان پناهجو در آبهای سواحل اروپا، نوک کوه یخ تراژدی عظیم انسانی در حال وقوع را بنمایش گذاشته است. پاسخها به این فاجعه عظیم انسانی قرن، متفاوت است.
تصاوير دلخراش مرگ، خودکشي، خودسوزي، غرق در درياها، دستگيري و سرکوب فراريان از جنگ و اختناق و ناامني، سالها است که به بخشي از زندگي اکثريت بشر کره خاکي تبديل شده است. تراژدهايي در ابعاد نه يک يا چند نفره، که در ابعاد هزاران نفره، هرروز سد رسانه هاي تحت کنترل را مي شکند، خود را به آنها تحميل ميکند و از اين طريق ميلياردها بشر کره خاکي را هر روز و هر لحظه در تماس مستقيم با يکي از عظيم ترين فجايع تاريخ معاصرقرار ميدهد. تراژدي هايي که ابعاد آن نه تنها در حال کاهش نيست، که روز به روز گسترده تر و وسيع تر ميشود. مرگ دلخراش اميد معصومي، علي، بيست و سه ساله، تنها يکي لحظات هالوکاستي است که در سراسر جهان در ابعاد دهها ميليوني در جريان است. *
اين ماشين کشتار فرار و صحنه هاي دلخراش آن، با ساکنين جهنم هايي که نام کمپ هاي پناهندگي به خود گرفته است، جايي که شاهراه اصلي آن از خاورميانه و شمال آفريقا ميگذرد، ساخته دست ساکنين و قربانيان آن نيست. از بندر کاله فرانسه و
مژده به مخالفين نظام، کمونيست ها، سکولارها، و طبقه کارگر!
محمد نوري زاد، ديروز حامي افراطي نظام و شيفته استادي و مهارت اسدلله لاجوري، امروز هنرمند و سينماگر، بعنوان هديه نوروزي اعلام کرده است که از اين پس جز آنچه که به آشتي ملي بينجامد، چيزي نخواهد نوشت!
بعنوان قاضي ميفرمايد که: ”از پاسدار و رهبر تا سلطنت طلب تا مجاهد تا شيعه تا سني تا مسيحي تا کليمي تا زرتشي تا کمونيست تا آسيب ديده تا آسيب نديده تا مانده در وطن تا دلکنده از وطن، که نيگ اگر بنگريم، در اين سي و هفت سال همه يکجور مقصر بوده ايم و همه اجازه داده ايم جامعه به رهي در افتد که جز آسيب و رنج و دلمردگي در آن نباشد، خوب در اين کج روي بعضي ها کمتر مقصر بوده اند و بعضي ها مثل من نوري زاد، بسيار“!