حزب حکمتیست بیانیه ای تحت عنوان "طرح هاى ارتجاعى براى آينده عراق و خاورمیانه محکوم است" در مورد اوضاع عراق منتشر کرده است. در متن این بیانیه از اظهارات مسعود بارزانی، ریئس دولت اقلیم کردستان عراق، در مورد ضرورت برگزاری یک رفراندم برای استقلال کردستان عراق نه تنها حمایت نشده است که آن را بخشی از سناریویی مخرب برای جامعه عراق دانسته است. در این رابطه نوشته های متعددی از طرف کادرها و اعضا رهبری حزب هم منتشر شده است. ادعا میکنند که موضع حزب حکمتیست، حق مردم کردستان عراق برای داشتن یک کشور را منتفی میداند و به این طریق آنها را محکوم به ماندن در چهارچوب عراق، یک کشور عربی، و در خطر سرکوب مجدد دولت مرکزی میکند.
در این مورد لازم است به شرایط امروز، که بسرعت در حال تغییر است، نگاهی بیاندازیم. امروز گسترش کشتارهای تراژیک قرون وسطایی داعش از مردم بی گناه عراق، تعرض به کرد زبان و عرب زبان و منتسب به یزدیدی و مسیحی و کلدانی و زنان و کودکان، و حمله به هر جنبنده ای که با جان و مال و
اعتقاد تسلیم این وحوش نشود، و همچنین باز شدن پای دولت ایران به کردستان عراق، مسئله رفراندم و استقلال کردستان عراق را تماما به پشت صحنه رانده است.
همه چیز گواه این است که از روز اول فوری ترین مسئله در عراق، جنگ با داعش و عقب راندن این نیروی سوپر ارتجاعی جنایی در سراسر عراق بود و هنوز هم هست. بیانیه حزب ما و نوشته های ما، همین واقعیات را منعکس کرده است. بر اهمیت و ضرورت دفاع و مبارزه با داعش تاکید گذاشته است. مشخصا از دولت اقلیم خواسته است، که اگر دولت است، به جای جنگ قدرت در بالا و دعوا بر سر حق حاکمیت بر کرکوک و نفت، به جای تعمیق شکاف و نفرت قومی بین کرد و عرب زبان در عراق با "کوچاندن عرب زبانان از کرکوک" و پاک سازی قومی کرکوک، به جای دعوا بر سر صندلی های صدارت، یا دفاع از مردم را سازمان دهد و یا کنار برود. به جای وعده کشور مستقل از دل باطلاق موجود و در انتظار گذاشتن قربانیان دیروز و امروز داعش به سرانجام بازی های دیپلماتیک سری و علنی دولت اقلیم، حزب ما از همان روز اول و قبل از رسیدن فاجعه انسانی به کردستان عراق، راسا مردم را به سازماندهی مسلحانه برای از دفاع از خود فراخواند.
واقعیات سیاه امروز، معنی عملی و واقعی ادعاهای احزاب ناسیونالیست کرد در عراق و محتوای پوچ مسئله رفراندم برای استقلال را، از زاویه منافع مردم محروم و بی دفاع و قربانیان تعرض داعش، روشن تر نشان میدهد. داعیه بارزانی در مورد رفراندم برای استقلال، همانطور که ما گفتیم، ابزار هر کار و معامله ای بود جز استقلال. در این میان ادعای احزاب ناسیونالیست کرد و مشخصا دولت اقلیم در مورد "پایان دادن به مصائب مردم محروم کردستان عراق به خاطر بی سرزمینی" تبلیغات دروغینی برای پیشبرد جنگ قدرت به قیمت قربانی کردن بیشتر مردم کرد زبان عراق، نیست! این داعیه بیش از هرچیز، توهم "احزاب برادر" در چپ ایران را نسبت به قابلیت های سیاسی و نظامی ناسیونالیسم کرد نشان داد.
داعیه رفراندم بطور واقعی ابزاری شد که بیش از هرچیز طیفی از احزاب و شخصیت هایی که خود را چپ و کمونیست میدانند را بدنبال دولت اقلیم، روانه کند. در این شرایط مردم محروم در کردستان عراق را به امید واهی به سرانجام رسیدن دیپلماسی و توافقات در مورد استقلال کردستان، بی دفاع و منتظر نگاه دارد. در همین راستا احزاب و سازمان های چپ و ناسیونالیست ایرانی و عراقی هم، به جای تلاش برای سازمان دادن مقاومت سیاسی – نظامی، مردم را بی دفاع و بی سازمان منتظر برکات دولت اقلیم، در توهم و انتظار نگاه داشتند. ما به درستی تاکید کردیم که راه نجات، راه دفاع، راه تخفیف مصائب و محرومیت های مردم در کردستان عراق، بیرون آوردن سرنوشت آنها از سیطره بلامنازع احزاب ناسیونالیست کرد است. تاکید کردیم که تنها یک نیروی مستقل، غیر قومی و غیر ملی، سکولار و کمونیستی میتواند مردم را از نظر سیاسی و نظامی برای دفاع تجهیز و تسلیح کند.
اما در مورد اینکه ما ظاهرا "با رفراندم در کردستان عراق برای جدایی و تشکیل یک کشور" مخالف هستیم، بنظر من این نقد نه صمیمانه است و نه واقعی. بیانیه حزب تصویر روشنی از تقابل نیروها و صف بندی ها در خاورمیانه و در عراق امروز میدهد و بر متن آن جایگاه طرح یا فراخوان حزب دمکرات کردستان عراق برای استقلال کردستان عراق را نشان داده است. اوضاع سیاه امروز عراق، متاسفانه صحت ارزیابی ما را سریع تر از آنچه که تصور می کردیم، نشان داده است.
صحبت بر سر موافقت و مخالفت با مسئله استقلال و صاحب کشور شدن مردم در کردستان عراق نیست. این فرمولبندی یک فرمولبندی دلبخواهی برای تحریک احساسات مردم محروم در کردستان ایران و عراق و ترکیه و سوریه است. برای خاک پاشاندن بر چشمان کسانی است که دهه ها قربانی تعرض دولت های مرکزی بوده اند و در عراق بعلاوه بیش از بیست سال است قربانی حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد هستند.
استقلال کردستان عراق آری یا نه، همانقدر در این کیس سوال معتبری است که مثلا در کیس حمله نظامی آمریکا به عراق طرح سوال "دمکراسی آری یا نه" یا "حق مردم عراق برای خلاصی از حاکمیت بعث و صدام، آری یا نه" ! این نقد نیست. تحریکی است عامیانه. تحریکی برای پنهان کردن سطحی نگری منتقد و یا برای پنهان کردن منافع مشترکی که او با صاحبان اصلی طرح دارد. این سنت ژورنالیسم کارکشته غربی است که با طرح چنین سوالها و پاسخ های "یافتم یافتم" خود، مانع روشن شدن رویدادهای پشت این سوالها برای قربانیان سیاست های بورژوایی دول دست راستی شود.
ما این طرح را در این شرایط، نه طرحی برای استقلال کردستان عراق که بورژوازی و ناسیونالیسم کرد تاریخا ناتوان از اجرای آن است، نه نقشه ای برای بیرون کشیدن مردم کردستان عراق از ستم ملی دولت مرکزی، نه تحرکی برای حفظ امنیت مردم کردستان در مقابل داعش، که باز هم توطئه و وسیله معامله و بده بستان احزاب ناسیونالیست کرد با دولت مرکزی و سایر دولت های مرتجع منطقه، میدانیم. سوال واقعی تر این است که: آیا از ادعا دیروز دولت اقلیم، باید حمایت کرد و بدنبال آن افتاد، آنگونه که اغلب جریانات چپ و مدعی کمونیسم افتاد اند، یا باید آن را افشا کرد و منافع پشت آن و مخاطرات آن را باز گو کرد. حزب ما، دومی را انتخاب کرده است. متاسفانه تراژدی انسانی که در عراق در جریان است و صف بندی نیروهای مرتجع منطقه ای، چون ایران و عربستان و ترکیه و قطر، نشان میدهد که ما انتخاب درستی کرده ایم.
بیانیه حزب، منافع پشت این ادعا و مخاطرات آن را برای کردستان عراق و خود عراق باز کرده است و نسبت به آن هشدار داده است. این وظیفه هر نیروی کمونیستی است که در هر شرایط و بخصوص در سخت ترین و پیچیده ترین شرایط حقیقت را بگوید. ما منافع مستقل طبقه کارگر، در هرکجا، را دنبال میکنیم. در مقابل، کسانی را که به بهانه مرهم گذاشتن بر درد ستمدیگان و رنجدیدگان در کردستان عراق، منافع دشمنان طبقه کارگر و منافع دشمنان مردم را بنام منافع مردم و منافع طبقه کارگر جار میزنند، افشا میکنیم.
متاسفانه بخش اعظم چپ و سازمانها و احزاب منتسب به چپ و کمونیست، همانگونه که پیشتر بدنبال "کنگره ملی کرد" افتادند، بدنبال ادعای بی پایه بارزانی برای استقلال و بدنبال احزاب ناسیونالیست کرد افتاده اند. احزاب ناسیونالیست کرد عراق هم در قدرت مرکزی و هم در قدرت دولت اقلیم، در حاکمیت بوده اند. به کارگر و زحمتکش و زنان و جوانان محروم در کردستان ایران و عراق اعلام میکنند که همه بدبختی ها و محرومیت های شما نه ناشی از حاکمیت بورژوازی خودی و احزاب آن، که به خاطر مالکی و دولت شیعه و مردم عرب زبان است. این امروز، به خصوص به شهادت حاکمیت این احزاب، دروغی بیش نیست. مسئله نه استقلال کردستان عراق که تغییر آرایش دولت مرکزی در عراق و الحاق مناطق بیشتر به حاکمیت دولت اقلیم است. کسی که این را استقلال و پروسه حل مسئله کرد میداند، یا جلو تر از پای خود را نمی بیند یا منافع مشترک با دولت اقلیم کردستان عراق دارد.
همه شاهد بودند که بر متن عروج داعش، این نیروی سناریو سیاهی و مخرب، که امروز جهانی بر توافقاتش با دولت اقلیم واقف است، چگونه باز دولت اقلیم و احزاب ناسیونالیست کرد عراق برای سهم خواهی بیشتر عروج کردند. حمله نظامی آمریکا به عراق، بمباران و تحریم اقتصادی عراق و عروج داعش، تنها شانس این رگه گندیده از ناسیونالیسم کرد برای عروج است.
با عروج داعش، پیشمرگان دولت اقلیم بی درنگ کرکوک را تحت کنترل خود گرفتند و دولت اقلیم با گسترش میدان حاکمیت اش بلافاصله کارت "امکان رفراندم برای جدایی" را روی میز گذاشت. تصرف کرکوک و در کنترل گرفتن نفت کرکوک بدون مقاومت دولت مرکزی، این آرزوی دیرینه بورژوازی کرد، تنها و تنها با عروج داعش ممکن بود. نیروی نظامی که کرکوک را گرفت، پیشمرگانی هستند که نه یک نیروی پارتیزانی و در جنگ بر سر حق ملی، نه یک نیرویی در اپوزیسیون و هم رزم نیروهای مشابه در کردستان ایران، که ارتش و حقوق بگیر یک دولت حاکم، دولت اقلیم کردستان، است. بهانه دروغین حفظ امنیت مردم کردستان عراق، برای گسترش میدان حاکمیت و قدرت بورژوازی کرد، بطور واقعی امنیت مردم هم در عراق و هم در کردستان عراق را به مخاطره انداخت. همین نیرو با اطلاع از حمله داعش به شنگال، فرار را برقرار ترجیح داد و مردم شنگال را بی دفاع تماما در معرض حمله داعش برجای گذاشت. امروز و با کنار رفتن عوامفریبی های دولت اقلیم، همه چیز گواه این است که "کرکوک مال ما و شنگال مال شما"، توافق پشت پرده دولت اقلیم با داعش بوده است. حزب ما، این واقعیت را از روز اول دید و نسبت به آن هشدار داد و طبقه کارگر، محرومین جامعه و همه آزادیخواهان را نسبت به حقایق پشت ادعاهای دروغین بورژوازی کرد عراق، آگاه کرد.
آمریکا و استقلال کردستان عراق
عدم حمایت آمریکا از مسئله رفراندم برای جدایی در کردستان عراق، آنطور که برخی از ناسیونالیست های کرد علاقمند اند تبلیغ کنند، ناشی از "خیانت" آمریکا به کردها یا ریاکاری دولت آمریکا نیست. این عدم حمایت، ریشه در مقتصیات سیاسی و طبقاتی در عراق، خاورمیانه و کل جهان دارد.
عدم همسویی دولت آمریکا با بارزانی در مورد داعیه "جدایی کردستان عراق"، از پیش محرز بود. بورژوازی کرد عراق، بدون حمایت غرب، حمایتی در ابعاد حمایت از اسرائیل، اساسا قادر به رقابت با بورژوازی عرب در خاورمیانه نیست. از زاویه منافع بورژوازی، شکاف قومی بین مردم عرب زبان و کرد زبان، کینه و نفرت ملی که زمینه رشد احزاب و دستجات قومی و ملی و مذهبی است، بیش از آن است که تصور شکل گیری یک حکومت ملی – قومی "مستقل" کردستان در محاصره کشورهای عربی را، در شرایط امروز ممکن کند. این مهمترین دلیل عدم همسویی آمریکا با طرح رفراندم برای جدایی در کردستان عراق بود. مهمترین موانع امروز در مقابل امکان استقلال کردستان عراق، در یک طرح سناریو سفید و صلح آمیز و تحت حاکمیت بورژوازی کرد ، از این قرار است:
شکل گیری یک دولت قومی، غیرعربی "کردی" در قلب خاورمیانه عربی، دولتی که حفظ و بقایش تماما متکی به حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی ناتو و دول غربی بخصوص آمریکا باشد، برای غرب نسخه تشکیل یک اسرائیل دوم است. مدتها است که آمریکا و کل بورژوازی غرب بعنوان یک تن واحد، در مقابل حفظ موجودیت اسرائیل فی الحال موجود معضلات بین المللی و منطقه ای بنیادینی دارند.
پایان جنگ سرد و تغییر موقعیت پیشین استراتژیک خاورمیانه در حفظ توازن بین شرق و غرب، یکی از این معضلات پایه ای است. بهای نظامی و سیاسی و ایدئولوژیکی که غرب، بخصوص آمریکا برای حفظ موجودیت اسرائیل در قلب خاورمیانه عربی میپردازد، امروز بیش از مزایای آن است. از این رو ایجاد یک اسرائیل دیگر، این بار "کردی"، در دل خاورمیانه عربی، کشوری که مراودات اش با همسایگان همچون مراوده فلسطین و اسرائیل باشد، از هیچ زاویه ای برای دول غربی به صرفه نیست. ترک خوردن اتحاد اروپا و آمریکا در حمایت بی قید و شرط از دولت اسرائیل و در برخورد به کیس فلسطین، اختلاف در نحوه و میزان حمایت دول غربی از اسرائیل، بازتاب معضل "خاورمیانه جدید" و جایگاه اسرائیل در آن است.
بعلاوه شکست سیاسی آمریکا در استفاده از کیس خاورمیانه برای حفظ سرگردگی خود بر بورژوازی جهانی، امکانات این دولت برای دخالت مستقیم در خاورمیانه را محدود میکند. شکست سیاسی آمریکا در سوریه و بطور کلی ناتوانی آمریکا در عقب زدن رقبای روسی و چینی و اروپایی، و بالاخره منجلاب هایی که از خود در عراق و لیبی و سوریه و امروز در عراق برجای گذاشته است، دست آمریکا و دول غربی برای حمایت از دولت های فی الحال موجود و متحد خود در خاورمیانه را، به درجه زیادی می بندد. در این شرایط کمک به شکل گیری یک کشور جدید کردی، که از تولد تا ادامه حیات و بقا آن تماما به حمایت وسیع غرب بسته است، نه مطلوبیی برای آمریکا در راس بورژوزی غرب دارد و نه ممکن است. چنین کشوری در بهترین حالت، نه کردستانی "آزاد" و "امن" که منطقه ای بحرانی و همیشه در جنگ و تخاصم با همسایگان خود خواهد بود.
عراق صف بندی های بین المللی و منطقه ای
امروز در عراق، ظاهرا این داعش و نیروهای بعث و سنی گراها هستند که خون میریزد و جنایت میکند. داعش مخلوق مدرن ترین، پیشرفت ترین و صنعتی ترین "تمدن معاصر"، محصول دمکراسی غربی و "دخالت بشردوستانه" ناتو و غرب در خاورمیانه است. نیرویی که امروز از نظر نظامی متکی به متخصصین و نیروهای آموزش دیده باقی مانده ارتش بعث عراق است، از نظر مالی و تسلیحاتی متکی به دول عربستان سعودی و قطر و ترکیه و همه نیروهایی است که به "ارتش آزادیبخش سوریه" کمک مالی و تسلیحاتی کردند و از نظر سیاسی تماما نیروی بورژوازی غرب است. این ها مخلوق و محصول سیاست های ناتو، دول غربی و در راس آنها آمریکا هستند. روزهایی که در سوریه برای اربابانشان میجنگیدند و همان موقع هم سرمی بریدند و ارگان بدن قربانیان را میخوردند، نام آنها "رزمندگان آزادی سوریه" بود و امروز سنی و تروریست داعش و دولت خلافت اسلامی!
تا آنجا که به کردستان عراق باز میگردد، تعرض داعش به شنگال و رها شدن مردم بی دفاع شنگال در چنگ این لشکر وحوش، دولت اقلیم را مجبور به دخالت کرد. دخالتی که ظاهرا حمایت تسلیحاتی مستقیم و هوایی ارتش آمریکا و کمک های تسلیحاتی کشورهای اروپایی و استرالیا را همراه خود دارد.
ظاهرا قرار است نیروی نظامی دولت اقلیم در حمایت هوایی آمریکا و با داشتن پشت جبهه ارتش عراق، و سرازیر شدن سیلی از اسلحه که قرار است آمریکا و اروپا و استرالیا به عراق بریزند، داعش را عقب براند! این تصویر وارونه و غیرواقعی است. سیر اوضاع را هم مطلقا منعکس نمی کند. نه نیروی نظامی دولت اقلیم و نه ارتش عراق، نه قادر به کنترل داعش اند و نه قرار است به نیروی آنها داعش عقب رانده شود.
قرار است ایران و عربستان سعودی و ترکیه و قطر و سوریه، در حمایت تسلیحات هوایی غرب، در عراق به نوعی بین نیروهای ارتجاعی شیعه و سنتی و قومی طرفدار خود، توازنی برقرار کنند. قرار است عراق را به نیروهای محلی و منطقه ای، بخوان دول مرتجع منطقه، بسپارند تا در حمایت ناتو و آمریکا به "آرامشی نسبی" در عراق که "دنیای متمدن" بتواند در خلوت وجدان نداشته اش کمی آسوده بگیرد، شکل بدهند. خواه با تشکیل سه اقلیم کرد و شیعه و سنی، خواه با بازسازی حکومت موزائیکی قبلی، با تغییر توازن موزائیک ها و با افزودن رهبران خودگماره قومی بیشتری به ترکیب حاکمیت! تا حکومت چهل تکه قومی و مذهبی عراق، مدتی دامنه بمب گذاری ها و عملیات انتحاری و تخریبی را به اوضاع پیش از داعش بازگردانند! این سناریو و نسخه واقعی تری است، تا تصویر جنگ آزادیبخش پارتیزان های دولت اقلیم!
گذاشتن این تصویر غیرواقعی در مقابل صحنه، که گویا این "نیروهای کرد" هستند که در حمایت آمریکا و ایران و عربستان سعودی و قطر و ترکیه مجنگند و داعش را عقب میزنند بسیار مخرب است. این تصویر، بشکه باروت عملیات قتل عام مردم کردستان عراق و ساختن "حلبچه" های بیشتر، توسط داعش و بعث و انواع و اقسام بازماندگان القاعده و جبه النصر و همه جانیان دست ساز غرب، را پر و پر تر میکند. نباید به این نسخه های "نجات بخش" که نسخه سوریه ای کردن عراق و کردستان عراق، و نسخه ابدی کردن تقسیمات قومی و مذهبی در خاورمیانه است، رضایت داد.
نه خاورمیانه، نه عراق و نه لیبی و نه سوریه و نه ایران، بطور خودبخودی داعش و جبهه النصر و القاعده تولید نمی کند. این ها را با پول و اسلحه غرب و دول متحد متعفن شان در منطقه ساخته اند، مسلح کرده اند و به جان مردم انداخته اند. این ها آدم های خودشان اند! امروز ارباب عوض کرده اند و فردا باز میتواننند به آغوش خدای خود بارگردند. جنگ و مقابله با این نیروی سوپر ارتجاعی امپریالیستی در عراق و سوریه، کار همان کسانی است که آنها را تولید کرده اند.
دفاع از خود در مقابل این نیروی ضدانسانی، تنها و تنها از طریق تسلیح عمومی مردم در محل های کار و زندگی ممکن است. امری که نه آمریکا، نه دولت اقلیم، نه پ ک ک، نه دولت عراق و نه همه دول مرتجع منطقه، از ایران و عربستان و قطر و ترکیه خواهان آن نیستند و هرکجا که بتوانند در مقابل آن سد می بندند.
خاورمیانه خود به خود نه این وحوش، که انقلابات تونس و مصر و اعتصابات کارگری و تظاهرات و اجتماعات اعتراضی می افریند. از این رو جنگ با داعش و پاک سازی آن، بیش از هرکس باید مستقیما توسط آمریکا و ناتو، صورت بگیرد. نه توسط همکاران و متحدین تاکتیکی و استراتژیک شان، چون ایران و عربستان و ترکیه و قطر و امروز حتی سوریه!
این جنگ را باید به دامان طرفین اصلی آن بازگرداند. همه دول محترم و متمدنی که در این "اپوزیسیون سازی ها" در منطقه شرکت داشتند، باید با نیروی نظامی زمینی و رو در رو، در کوچه و خیابان با داعش بجنگند و گنداب تولیدی خودشان را گندزدایی کنند. آمریکا بزرگترین قدرت نظامی جهان است و میتواند اگر بخواهد یک شبه، داعش را از عراق پاک کند. نه با بمباران و حمله هوایی و موشک باران شهرها و محلات زندگی، که با نیروی زمینی و نظامی خود! باید دست دولتهای ایران، ترکیه، سوریه، قطر و عربستان سعودی، که خود عناصر بازسازی سیستماتیک باطلاق عراق اند، را از عراق کوتاه کرد.
آمریکا و ناتو، به جای کمک پشت جبهه و هوایی از سازمانها و دستحات قومی و مذهبی کرد، یا عرب، یا سنی یا شیعه، باید به نیروی خود، داعش را افسار بزنند. هر کمک پشت جبهه به "کردها" یا "سنی ها" یا "شیعه ها" یا ... ده برابر بیشتر صفوف داعشی های سنی، شیعه، عرب و ... را علیه یک دیگر تولید و بازتولید میکند. در این میان از جمله، مردم محروم کردستان عراق، یکی از حلقه های ضعیف و بی دفاع در مقابل این تعرضات خواهند بود.
باید امکان دفاع مردم از خود، کار و زندگی و جامعه شان را فراهم کرد. و این جز از راه تسلیح عمومی همگان، در محل های کار و زندگی برای دفاع از خود، ممکن نیست. مردم باید در دفاع از زندگی، کار و سلامت شان، راسا مسلح شوند و امکان دفاع از خود را در مقابل این جانوران داشته باشند. امری که در دستور کار هیچ کس جز کمونیست ها نیست! همه این واقعیت را که چگونه احزاب کرد در کردستان عراق، در دل جنگ قدرت شان بر سر کسب مناطق نفوذ بیشتر و برای سهم بزرگ تری از حاکمیت عراق، مردم را بی دفاع در منگنه سازش و تخاصم با دولت ترکیه و ایران و عربستان سعودی و قطر قرار داده اند، شاهد اند. همه شاهد اند که چگونه در اولین قدم، معنی عملی کمک ایران به دولت اقلیم، توافق بر سر محدود و فلج کردن احزاب کمونیست، چپ و ناسیونالیستی کردستان ایران است.
تا آنجا که به منفعت مردم محروم در کردستان ایران و به طبقه کارگر و زنان و مردان آزادیخواه در ایران باز میگردد، دخالت ایران در کیس کردستان عراق و در عراق، بلافاصله تنگ تر کردن فضای اعتراضی در ایران است. همه شاهد اند که جمهوری اسلامی ایران چگونه در مقابل تحرکات متمدنامه و انسانی مردم در کردستان ایران، علیه سلفی ها و در حمایت از قربانیان توحش داعش در شنگال، سد می بندد و دست حاکم شرع در کردستان ایران را برای معامله با دولت اقلیم و احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق، بازتر و بازتر میگذارد. همه شاهد اند که چگونه بازتاب تلاش جمهوری اسلامی ایران برای تقویت موقعیت تضعیف شده اش در عراق، که قرار است با همکاری با دولت اقلیم جبران شود، بلافاصله امنیتی کردن فضای هرگونه اعتراضی و از جمله اعتصاب در جریان طبقه کارگر در بافق است.
دست همه این دول مرتجع در خاورمیانه، از ترکیه تا قطر و عربستان و سوریه و ایران، باید از عراق کوتاه شود. این دولتها در شکاف قومی و مذهبی و ملی بین مردم در عراق، ذینفد اند و هرروز آن را بیش از پیش بازتولید میکنند.
ثریا شهابی
٢ سپتامبر ٢٠١٤