در آستانه سالگرد انقلاب ٥٧، سی سال بعد از تولد حکومت اسلامی در ایران، پس از سه دهه سرکوب و اختناق پلیسی – ایدئولوژیکی، جمهوری اسلامی ایران هنوز موفق نشده است مردمی را که سی سال قبل برای آزادی و رفاه قیام کردند، به تسلیم و سازش بکشاند.
مردم و نسلی که سی سال پیش تنها با سرکوب و قربانی شدن میلیونی و راه اندازی حمام های خونین و قمه کشی های اسلامی عقب نشست، در تمام طول حاکمیت ارتجاع اسلامی حتی یک روز هم آمالهای انسانیش را تسلیم نکرد و آزادانه به سیطره اسلام بر زندگیش حتی یک روز هم رضایت نداد. بعلاوه، نسل بعدی، جوانانی که اساسا در جهان اختناق زده اسلامی در ایران چشم به جهان گشوده بودند، کسانی که کمترین خاطره ای از زندگی فارغ از حاکمیت اسلام نداشتند، نه تنها به نظم و نسق و محیط مختنق اسلامی رضایت نداد که بیش از یک دهه است علیه آن، رودر رو قد علم کرده اند.

سی سال پس ازقدرقدرتی مطلق تحجر اسلامی ضد زن، سه دهه بعد از حاکمیت یک رژیم ضد زندگی و ضد شادی و مبشر فقر و فلاکت، هنوز تکلیف حکومت با مردم، روشن نشده است. هنوز نسل جوان، زنان و کارگران، در تدارک جنگ آخر خود با رژیم اند.
حکومتی تا دندان مسلح در مقابل مردمی تماما غیر مسلح و گرفتار در زندان بزرگی بنام ایران، نه در حال حکومت که در سنگر حفاظت از خود است. این موقعیت رژیمی است که برای بقا و برای به سازش کشاندن مردم، سی سال است آدم میکشد و جنایت میکند.
نه حکم جهاد خمینی علیه مقاومت انقلابی مردم در کردستان در سال 58، نه کشتار و قتل عامهای پس از خرداد 60 و تابستان 67، نه جنگ عراق و بهانه جنگ با آمریکا، نه کنترل زنان و جوانان از نوزادی تا مدرسه و دانشگاه و خیابان، نه دخالت پلیسی – اسلامی در پنهانی ترین زوایای زندگی شخصی مردم، نه حمله به دانشجویان، نه قصاص و سنگسار و اجرای شنیع مجازاتهای اسلامی، هیچکدام نتوانسته است مردم ایران را به سازش با جمهوری اسلامی و رضایت به حاکمیت اسلام بر زندگی شان بکشاند. این حکومت از ابتدای شکل گیری، حیات و مماتش، نه بر تحمیق و توهم مردم که بر ارعاب و ترس از شکنجه و حبس و مرگ مبتنی بوده است.
کمتر جامعه ای در دنیای معاصر میتوان یافت که مردم آن در یک روند پیوسته به مدت سی سال، حکومت برفراز سرشان را برای ابتدایی ترین مطالبات زندگی هر روز پس بزنند. مقاومت مردم در ایران را میتوان تنها با جنبشی چون مقاومت مردم در فلسطین مقایسه کرد. ایران هم جامعه ای است که در آن برای به تسلیم کشاندن مردم، نان و آب و مسکن و امنیت و شادی و زندگی دو نسل توسط حکومتی جنایتکار، گرو گرفته شده است.
سی سال بعد از شکل گیری حکومت اسلامی، مردم ایران نه تنها تسلیم نشده اند، که به ویژه از دوسال قبل و با تولد دوباره چپ و کمونیسم، با به میدان آمدن جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در دانشگاههای سراسر ایران، تعرضی وسیع و سراسری علیه تمام سیستم حاکم براه انداخته اند. با این تعرض درسهای انقلاب 57 هم برای مردم و هم برای رژیم زنده شد! پس از سی سال، مبارزه و مقاومت مردم میوه داد! عدالتخواهی طبقه کارگر، چپ و کمونیسم بنام خود، رودر روی رژیم به میدان آمد. سی سال پس از حاکمیت اختناق اسلامی، کمونیسم در ایران بار دیگر به حقیقی ترین، برحق ترین و رادیکال ترین صدای اعتراض و عدالتخواهی درجامعه تبدیل شد. برای مقابله با مردم، با این کمونیسم، و با عدالتخواهی طبقه کارگر است که رژیم هم دست در انبان زرادخانه سنتی خود میکند، به این امید که بتواند به سیاق گذشته به جنگ مردم برود.
بار دیگر شکنجه گران و قمه کشانی که یک دوره برای نمایش "دمکراسی اسلامی" لباسهای زندانبانی و مدارج پاسداریشان را با عناوین دکتر و مهندس و محقق و روزنامه نگار و دگراندیش، عوض کرده بودند، ناچار شدند در خرقه سابق بخزند، با زبان ارعاب و تهدید سابق سخن بگویند، عجالتا "گفتمان" را برای حفط نظام در صندوقخانه پنهان کنند، و قدرت ارعاب گذشه را امروز به رخ بکشند. تهدیدات امروزشان، فراخوانهایشان برای حمله به "ضد انقلاب"، تخریب خاوران (گورستان کمونیستها)، و راه اندازی مجدد بساط شکنجه و اعتراف بگیری و اعدام، امروز در فضای دیگری صورت میگیرد.
پس از سی سال جنایت، توازن قوا بین مردم و رژیم عوض شده است. نه موقعیت کمونیسم امروز در ایران همان است که سی سال پیش بود، و نه موقعیت ارتجاع اسلامی. این مقطع، نه روزهای مقاومت مردم که فصل مقاومت رژیم است. مقاومت مردم مدتها است به تعرض کشیده شده است و به سادگی قابل عقب نشاندن نیست. این را خود سران حکومت به خوبی میدانند. صفوف درهم ریخته و نزاع و جنگ داخلی شان نه بر سر هیچ برنامه سیاسی و اقتصادی پنج ساله یا یک ساله دیگر، که بر سر یافتن راهی برای تداوم مقاومت در مقابل تعرض وسیع و میلیونی مردمی است که برای زیر و رو کردن تمام بنیادهای حکومتی شان، اقتصادی، سیاسی فرهنگی، مذهبی و اخلاقی و ایدئولوژیکی خیلی وقت است در کمین اند.
رژیم در سالگر انقلاب 57 برای "حفظ شئونات انقلاب اسلامی" در تدارک است. میدانند که امروز "مقدسات" شان متزلزل تر از هر زمانی است. میترسند که مقدساتشان زیر طنین فریاد میلیونی محرومین و مردمی که خشم سه دهه شان را فروخفته اند، له شود. میدانند که مردم در کمین اند تا هزاران بار بیش از تعرضی که به مقدساتی چون "خدا، شاه، میهن" کردند، علیه مقدسات حکومت اسلامی براه اندازند.
معضلات حل نشده انقلاب 57، نیاز و خواست مردم ایران برای رفاه، آزادی و برابری، امروز قدرتمند تر از سی سال پیش، گلوی حکومت را میفشارد!
ثریا شهابی