در حاشیه اعتصاب یک ماهه ۵ هزار کارگر معدن سنگ آهن بافق
اعتصاب پنج هزار کارگر معدن سنگ آهن بافق در اعتراض به عدم امنیت شغلی، یک ماهه شد. خبر این اعتصاب، علیرغم تلاش رسانه های ایران برای سانسور و به حاشیه راندن، به خاطر ابعاد وسیع آن و عزم جزم کارگران برای دخالت در سرنوشت این معدن و برای حفظ امنیت شغلی، دیوار سانسور را شکسته و هرچند محدود پخش شده است.
بافق این شهر کارگری در تب و تاب دخالت جمعی هزاران کارگران است و جلب رضایت این پنج هزار کارگر معترض، متحصن و اعتصابی، امر صف طویلی است از مقامات سیاسی و امنیتی و اقتصادی از جمله: شورای اسلامی شهر بافق، فرماندار بافق، استاندار یزد، امام جمعه شهرستان بافق، نمایندگان این شهرستان در
مجلس شورای اسلامی، مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی، معاون سیاسی امنیتی استاندار یزد، وزیر صنعت، معدن و تجارت، رئیس و نائب رئیس مجلس شورای اسلامی، اعضاء کمیسیون صنعت و معدن مجلس شورای اسلامی، نماینده پارلمانی دولت در مجلس شورای اسلامی و نماینده دفتر مقام معظم رهبری. همه برای فریب، در انتظار دولت اعتدال بی حاصل نگاه داشتن، و تفرقه و سرکوب، صف کشیده اند.
سرانجام فرماندار بافق فرمودند که: "هنگامی که معاون اول رئیس جمهور، از سفر خارج به کشور بازگردد جلسه ای را با حضور وی برای بررسی واگذاری معدن برگزار میکنیم تا تصمیم نهایی در این باره گرفته شود! و سرنوشت معدن سنگ آهن بافق در دستان معاون اول رئیس جمهور است!"
طی ماه گذشته، سرنوشت معدن، کار و خواباندن کار، در دستان کارگران اعتصابی بوده است. اعتصابی که مقامات شهر و استان و کشور، ریز و درشت سیاسی، مذهبی، و اقتصادی را به چالش کشیده است.
این اعتصاب، با هرخواست و مطالبه ای که شروع شده باشد، برای امنیت شغلی، علیه بیکاری و برای حفظ معاش کارگران براه افتاده است. هر خواست و مطالبه ای که طرح کرده باشد، واگذاری یا عدم واگذاری سهام به بخش خصوصی یا این و آن نهاد، برای دفاع از معیشت و علیه بیکاری است. بقیه مراکز تولیدی و سراسر ایران مملو از این نوع اعتراضات است، کوچک یا بزرگ، و طبقه کارگر در میدان!
این اعتصاب، مهمتر از هرخواست و مطالبه ای، گوشه ای از قدرت متحد و متشکل کارگری را به نمایش گذاشته است. قدرتی که امروز برای تامین شغلی و دفاع از معیشت و علیه بیکاری به میدان آمده است و فردا میتواند برای هرخواست و مطالبه دیگری به میدان بیاید. این قدرت، این اتحاد و این همبستگی، از خود مطالبه، مهمتر است. آنچه که قرار است معاون اول رئیس جمهور با بازگشت از سفر خارج، به کمک فرماندار و استاندار و امام جمعه و شورای اسلامی انجام دهد، ایجاد تفرقه، شکاف در صفوف این اعتصاب، منزوی کردن سازماندهندگان و رهبران عملی این اعتصاب، است. این اولین دستور کار این جنابان است.
کارگران اعتصابی با حمایت از سازماندهنگان و رهبران اعتصاب شان، با حفظ وحدت شان و پافشاری بر مطالبات شان علیه بیکاری و برای تامین شغلی، باید به فرماندار بافق بفهمانند که پس از این یک ماه نیز، همچنان سرنوشت معدن سنگ آهن بافق در دستان کارگران و خانواده های کارگری است. معاون اول رئیس جمهور، باید بشنود، نه امر کند!
٢١ ژوئن ٢٠١٤