بحران اوکراین، دورنمای قریب الوقوع جدایی شبه جزیره کریمه از اوکراین و ماندن آن در اتحاد با روسیه، شکاف میان آمریکا و روسیه را تعمیق کرده است. دولت آمریکا برای جلب متحدین طبیعی خود در اروپا، در دل این بحران، با مشکلات جدی روبروست. درهم تنیدگی عمیق تجاری و مالی بین روسیه و کشورهای اروپای غربی، وابستگی تجاری بخصوص آلمان و بریتانیا به روسیه، بیش از آن است که به امکان "تنبیه مالی" روسیه، کمترین معنی جدی بدهد.
وعده آمریکا برای امکان تامین گاز و منابع مشابه انرژی از قاره آمریکا به اروپا و به این ترتیب "مستقل" کردن اروپا از نیاز به گاز روسیه، پروپاگاندی پوچ بیش نیست. حجم عظیم تجارت و منابع مالی سرمایه گذاریهای مشترک بین اروپا و روسیه، آمریکا را فی الحال در این جدال تنها و محدود به اتحاد با متحدین ضعیفی چون کشورهای اروپای شرقی، کرده است. گفته میشود که " بومرنگ" تهدید اقتصادی که آمریکا بطرف روسیه پرتاب کرده است، بسرعت بسمت آمریکا باز میگردد! آمریکا، بعنوان لیدر و نماینده اقتصاد پیروز در جنگ سرد، ستاره اقتصاد بازار آزاد، بیش از پیش در تنگنای تناقضات خود گرفتار است.
در این میان تلاش مافیای رسانه ای نوکر دول غربی، برای ترسیم یک سیمای "محور شر" شرقی در دل جهان متمدن غربی، مشمئز کننده است. رسانه های نوکر، این ارتش منظم شستشوی مغزی، پابه پای تبلیغات وزارت خارجه آمریکا در تعمیق بحران و دادن ابعاد خارج از اندازه نسبت به حضور نظامی روسیه، تلاش میکنند که فضای رعب میلیتاریستی بر زندگی مردم در اروپا و جهان حاکم کنند.
رسانه های "شرافتمند" دول غربی، در همین اروپا و "جهان متمدن" در سال ٩٩ ، در معیت بمب های نابودکننده ناتو که قریب هشتاد روز برفراز یوگوسلاوی فرود آمد، عملیاتی که بخش اعظم زیرساخت های این کشور را نابود و هزاران نفر را قربانی کرد، هلهله فرود فرشتگان نجات سر میدادند! امروز همان نیرو، هنوز تیری از تفنگ روسی شلیک نشده، فضایی از رعب و وحشت میلیتاریستی را بر زندگی مردم حاکم کرده اند.
بورژوازی غرب تلاش میکند معضلات رقابت و ناامنی حرکت سرمایه، مشکلات و عدم امنیت ضمانت های همیشگی سودآوری خود را بعنوان مشکلات مردم و ناامنی شرایط زندگی مردم بر سر بخش محروم جوامع، در اروپا و آمریکا و سراسر جهان، بر سر طبقه کارگر، خراب کند
تلاش بورژوازی غربی، نیروی پیروز در جنگ سرد، که در دهه ٩٠ ، با نبش قبر دهها گروه قومی و مذهبی و ایجاد نفرت قومی و مذهبی میان مردمی که سالها بنام صرب و کروات و مسلمان و بوسنیایی با هم زندگی مسالمت آمیزی داشتند، تلاشی که اروپای شرقی را به میدان جنگ پاکسازیهای قومی تبدیل کرد، امروز دیگر بی حاصل است. از این روست که ناچارند به دست راستی ترین گروههای فاشیستی در کیس اوکراین اتکا کنند و تلاش کنند که به حربه های پوسیده و زنگ زده جنگ سردی دهه گذشته، دست ببرند. تلاشی که عبث است. کمپ پیروز بعد از جنگ سرد، بیش از یک دهه است که خود در گرداب بحران و رکود اسیر است.
امروز نزد افکار عمومی جهانیان ریاکاری دمکراسی غربی، و بازار آزادی که برای حل مشکلات رقابت در صفوف خود به هر وسیله ای منجمله حمایت از فاشیستی ترین جریان در اوکراین و تسلیح آن بنام ارتش اوکراین دست میبرد، رنگ باخته تر از آن است که بتوان با آن کسی را چون گذشته تحمیق کرد.
جدایی شبه جزیره کریمه از اوکراین، با همان مکانیزم و تشریفات تفرقه افکنانه و جدایی خواهانه ای صورت میگرد که در سراسر جهان غرب حاکم است. مکانیزم هایی که اگر سرکردگان جهان با آن توافق داشته باشند نام "مشروعیت دمکراتیک" دارد و اگر مخالف باشند بر آن مهر "تعرض و نقض قوانین بین المللی" زده میشود! جدایی کریمه از اوکرین از جنس رفراندم امسال برسر امکان جدایی اسکاتلند از بریتانیا است! کسی اسکاتلند را بر سر رفراندم جدایی اسکاتلند از بریتانیا، تحریم اقتصادی و تهدید نظامی نمی کند! از نظر این ژورنالیسم ریاکار تجزیه یوگسلاوی و تبدیل آن به موزائیکی از هفت کشور، آنهم در بطن پاک سازیهای خونین قومی، تحرکی مبشر صلح جهانی است اما امکان رفراندم کریمه منشا جنگ جهانی است!
این نزاعی در کمپ بازندگان، در کمپ بورژوازی غرب و در میان قطب های اقتصاد جهانی است. نزاعی که در قدم اول محیط زندگی اکثریت محروم جهان را با پروپاگاندهای میلیتاریستی و معامله بر سر افزایش بهای سوخت و گرمای خانه های اکثریت مردم محروم در اروپا و آمریکا و در سراسر جهان، مورد حمله قرار میدهد.
حمایت وقیحانه بورژازی غرب از گروههای حاکم فاشیست در اوکراین، و اتکا به این نیروهای سیاه در رقابت با روسیه، شرایط رشد غده های عفونی معادل القاعده های اروپایی را در قلب "جهان متمدن" فراهم میکند. این ها برای تحرک ماشین گروههای فاشیست، ضد کمونیست و ضدخارجی در اروپا، فی الحال سوخت کافی فراهم کرده اند.
تنها تراشیدن محور شر دیگری در حیاط خلوت های پرتی چون خاورمیانه و آفریقا، میتواند به کمک آمریکا برای حفظ موقعیت سرکردگی خود بیاید.
مگر تحرکی کارگری - کمونیستی، این دور از تناقضات و بن بست های سرمایه جهانی را به سکوی پرشی برای یک انقلاب کارگری و تحمیل یک راه حل اقتصاد سوسیالیستی، ورق را به نفع مردم محروم جهان، برگرداند.
ثریا شهابی
١٠ مارس ٢٠١٤