در ایران یک "حماسه اقتصادی" بدنبال "حماسه سیاسی" انتخاب پرزیدنت روحانی، براه افتاده است! کوه نه موش که شپش زائید! روحانی اعلام کرد که از منابع مالی بین المللی آزاد شده ایران، از خوان گسترده برکات "جامعه مدنی" و از منابع عظیم مالی دولت، چیزی در سفره گرسنگان میاندازد! او سرکیسه را شل کرد و اعلام کرد که بر طبق الطاف ملوکانه ایشان، هر کسی که ماهانه کمتر از ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارد، "سبدکالا" دریافت میکند و بقیه فقرا فعلا در انتظار بمانند!
از این هم کمتر! طبق اظهارات خود مقامات مسئول، بخش بسیار کوچکی از فقیر ترین اقشار تحتانی مردم شامل این "ریخت و پاش" رئیس جمهور میشوند. و یازده میلیون کارگری که مشمول تعریف فقر مطلق با درآمد ماهیانه کمتر از ۵۰۰ هزار تومان هم میشوند، از "خوان نعمت" دولت اصلاحات بی نصیب خواهند ماند! و این سبد عملا تنها در دامان سه و نیم میلیون کارگر می افتد. البته اگر ریخت و پاش و بخور بخور مقامات مانع نشود و همه امور اجرایی به خوبی پیش برود، این سبد نه ماهانه که فصلی و چهار بار در سال پرداخت خواهد شد!
فی الحال جمعیت وسیعی از اقشار فوق تحتانی جامعه را در صف های طویل در انتظار نگاه داشته اند، و جمعیت میلیونی وسیعی از کارگرانی که این "بخشش" نصیب آنها نمی شد، را به خشم کشانده اند. منابع خبری از اجتماع وسیع مردم منتظر برای دریافت این سبد، تحت سرمای شدید و ازدحام جمعیت، موجی از خشم و ناامیدی کسانی که این سبد شامل حال آنها نمی شود، گزارش داده اند. گفته میشود که دو نفر در صف دریافت سبد کالا کشته شده اند. حماسه اقتصادی رئیس جمهور تا اینجا ایشان را ناچار کرده است که برای پاشاندن آب بر آتش خشم گرسنگان، از مردم به خاطر "اجرای بد طرح سبد کالا ها"، غذر خواهی کند.
گشاده دستی قابل توجهی است! مشاوران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آقای روحانی یا فاقد جمجمه فعال اند و یا نسبت به توانایی شان در حاکم کردن سکوت گورستانی، بسیار متوهم. سبد حقارت آمیز کالاها، شامل یک کیلو و هشت صد گرم روغن نباتی، ده کیلو برنج، چهار کیلو گوشت مرغ، هشت صد گرم پنیر، و یک کیلو و هشت صد گرم تخم مرغ، برای سه و نیم میلیون کارگر، برای "کمک به معیشت" فقیر ترین بخش جامعه برای مدت سه ماه، قرار است انتظار و توقع بالا طبقه کارگر از رفاه و زندگی را سرکوب کند. این "حماسه اقتصادی" قرار است آقای روحانی، نظام و سیستم شان را از خطر انفجار انتظارات بالا و انسانی جمعیت میلیونی طبقه کارگر ایران، که این حقارت را بصورت شان تف میکند، حفظ کند!
این مراسم، بازی با آتش است! اگر مشتی دگراندیش و روشنفکر مفلوک، از جمله آقای نگهدار و هم مسلکان سیاسی شان توانستند با دهل و سرنا "حماسه سیاسی" انتخاب روحانی را به اکثریت محروم جامعه ایران بعنوان انتخاب احسن قالب کنند، راه پیاده کردن حماسه اقتصادی جناب روحانی، مطلقا هموار نیست. این را دستگاههای تبلیغاتی خود جناب روحانی، ولی فقیه، "بی بی سی" و "صدای آمریکا" و وزارت اطلاعات و طیف روشنفکران همیشه دست بسته در خدمت، به خوبی میدانند.
از این روست که پا به پای میدیای دستگاهی ایران، میدیای رسمی دول غربی که امروز روحانی نورچشم آنها هم هستند، دانش آموختگان و کارشناسان مدرسه اقتصاد و پول و سرمایه، هرکدام به نوعی در مورد مضرات این "سخاوتمندی"، تاثیر منفی آن بر گردش آزادانه کار و سرمایه در بازار، مشکل "به بیکاری عادت دادن فقرا"، تحلیل پشت تحلیل و پروپاگاند پشت پروپاگاند، بالا میآورند و فضا را مسموم میکنند. انگل هایی که حتی تحمل پرداخت سه ماه یک بار، چند کیلو مواد غذایی که کسی حق انتخاب آن را هم ندارد، انهم تنها به بخش بسیار کوچکی از شهروندان به فقر و فلاکت کشانده شده را، ندارند!
این جامعه ای است که در آن قرار است مشکلات سرمایه گذاری حل شود! این جامعه ای است که قرار است در آن درآمد ماهانه پانصدهزار تومان مبنای شایستگی برای برخورداری تامین اجتماعی با سبدهای محقری چون سبد آقای روحانی، باشد! این جامعه ای است که در آن صفی از دگر اندیشان دلقک دستگاهی به مردم وعده دادند که با سرکار آمدن روحانی، اصلاحات و رونق و بهبودی صورت خواهد گرفت. همه این ها، مردم مستاصل و گرسنه ای که به خاطر دریافت این سبد، حقارت در صف ایستادن و زیر فشار ازدحام له شدن را تحمل کردند، به نوعی مقصر اعلام میکنند.
جمعیت میلیونی مردم شریفی که عمری به فقر و نداری و فلاکت، به اعتیاد و فحشا و بیگاری و زندگی با درآمد های ناچیز ماهانه پانصدهزار تومان ناچارا تن دادند، بیش از این تن نخواهند داد و ساکت نخواهند نشست. دلیل معذرت خواهی آقای رئیس جمهور، این واقعیت است. وگرنه ایشان با سربرافراشته از خروارها جرم و جنایت و قتل و آدم کشی های سیستماتیک شان، دهه ها مفتخر بوده اند! و این تازه آغاز کار است!
مشکلات آقای روحانی و جمهوری اسلامی "پاستوریزه"، تازه آغاز شده است. حماسه سیاسی روحانی به حماسه اقتصادی او وصل نخواهد شد. جنبش گرسنگان، در کمین نشسته است. طبقه کارگر با انتظارات و توقعات بالایش در میدان است.
اعتراض پشت اعتراض، به گرانی مسکن و همه کالاهای اولیه، به عدم پرداخت حقوق کارگر، به اخراج، به بیکاری، به دستگری و به همه مشقاتی که از سروکول جامعه بالا میرود، اعتراضاتی که پشت آقایان را به لرزه انداخته است و از ترس آن کارگر اعتصابی را به جرم تحریک دستگیر میکنند، تازه آغاز شده است.
ثریا شهابی
٧ فوریه ٢٠١٤