مقدمه: حزب حکمتیست، سیاست ها و اقداماتش مورد سوال قرار میگیرد و تعدادی در این موارد اظهار نظر میکنند و یا انتقاداتی مطرح میکنند. تحت عنوان "از حزب حکمتیست میپرسند"، نشریه کمونیست در هر شماره یک یا چند مورد از این سوالها را انتخاب میکند و با توجه به مضمون و محتوا، آنها را با مسئولین و کادرهای حزب در تشکیلات های مختلف درمیان میگذارد و پاسخ های آنها را منتشر میکند. در این شماره یکی از این سوالات را با ثریا شهابی از اعضا کمیته مرکزی حزب، در میان گذاشته ایم. این سوال و جواب را میخوانید.
سوال: مسئله برهنگی، و بخصوص برهنگی زنان، و استفاده از این شیوه برای اعتراض و مبارزه سیاسی، یکی از مسائلی است که در میان جریانات مختلف سیاسی، بخصوص در میان اپوزیسیون در داخل و خارج کشور، مطرح است. و از آن بنام "جنبش نوین زنان و جنبش برهنگی در اعتراض به ستم علیه زنان" نام میبرند. از طرف دیگر این مسأله با مخالفت برخی جریانات فمنیستی که استفاده از برهنگی برای اعتراض، برای زنان، را کمک به گسترش "آبژه جنسی" بودن زنان آنها و به نوعی کمک به صنعت پرنوگرافی زنان میدانند، روبرو شده است.
حزب حکمتیست در این مورد اظهار نظری نکرده است. آیا حزب حکمتیست در این مورد "بی موضع" است؟ نظر شما در مورد خود مسأله و استدلالهایی موافقین و مخالفین مسأله چیست؟ در عین حال، عدم شرکت فعال حزب حکمتیست در این کمپین های اعتراضی را چگونه توضیح میدهید.
ثریا شهابی: حزب حکمتیست در این مورد "بی موضع" نیست. موضع ما در برنامه ما روشن است. در بخش ۲ فصل سوم، در قسمت حقوق و آزادی های فردی و مدنی ما صراحتا گفته ایم که: حزب کمونيست کارگرى - حکمتیست در عين حال براى تحقق و تضمين وسيع ترين حقوق فردى و مدنى در جامعه موجود مبارزه ميکند. از جمله اين حقوق و آزادى هاى انکار ناپذير و غير قابل نقض عبارتند از:
- آزادى بى قيد و شرط عقيده، بيان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تحزب و تشکل.
- آزادى کامل و بى قيد و شرط انتقاد و نقد. آزادى انتقاد به کليه جوانب سياسى، فرهنگى و اخلاقى و ايدئولوژيکى جامعه. لغو هر نوع ارجاع در قوانين به باصطلاح مقدسات ملى و ميهنى و مذهبى و غيره بعنوان عامل محدود کننده آزادى نقد و اظهار نظر مردم. ممنوعيت هر نوع تحريکات و تهديدات مذهبى و ملى و غيره عليه بيان آزادانه نظرات افراد.
- آزادى بى قيد و شرط انتخاب لباس. لغو هر نوع شرط و شروط رسمى و يا ضمنى بر مقدار و نوع پوشش مردم، از زن و مرد، در اماکن عمومى. ممنوعيت هر نوع تبعيض و يا اعمال محدوديت بر مبناى پوشش و لباس مردم.
تصور نمی کنم شما سندی آزاد اندیشانه تر از برنامه ما، برنامه یک دنیای بهتر، پیدا کنید. این درحالی است که امروز در برخی از پیشرفته ترین جوامع غربی، چون انگلستان و آمریکا و کانادا، به جز در کارناوال یا برنامه مشخصی که به شما اجازه برهنه شدن داده شده باشد، شما اگر در خیابان و یا حتی گاها در حیاط خانه تان برهنه ظاهر شوید پلیس قانونا میتواند شما را دستگیر کند و دستگیر میکند. خواه اینکه کسی بعنوان اعتراض برهنه شده باشد و یا مثلا برای به اصطلاح "حمام آفتاب" گرفتن!
با این مقدمه میخواهم بگویم که موضع حزب ما روشن است. ما نه تنها با برهنه ظاهر شدن مردم در جامعه، آحاد مردم، زن و مرد، فردی یا جمعی، به هردلیل و با هرفلسفه ای که اینطور ظاهر شده باشند، مخالفتی نداریم بلکه مخالف گذاشتن هرنوع محدودیتی بر آن و یا حتی تحریکی علیه آن، به خاطر مقدسات مذهبی و سیاسی و فرهنگی و ... غیره هستیم. میخواهد این برهنه شدن به خاطر سلیقه پوشش کسی باشد یا پشت آن فلسفه سیاسی و فرهنگی معینی خوابیده باشد. خواه بعنوان یک اعتراض مشخص و بعنوان ابزاری برای بیان اعتراضی از طرف کسی یا کسانی انتخاب شده باشد، یا حتی به ریشخند گرفتن "نرم" جامعه! به این ترتیب ما نیازی به اظهار موضع جدید نداریم. موضع ما مشخص است و بارها جایی که توسط جریانات مذهبی یا ملی، علیه آزادیهایی که ما از آن دفاع میکنیم تعرض یا تحریک شده است، صحبت کرده ایم .
از مخالفت آخوند و اسقف و کشیش و شیخ و سران ارتجاع مذهبی، اسلامی و غیر اسلامی، و کسانی که انسان و بخصوص زن، رسما از نظرشان از احشام هم کم ارزش تر است، بگذریم. و به این طیف انگلی که در مخیله بخشی شان سکس با حشرات مرده هم حتی میتواند موضوعیت داشته باشد، کاری نداشته باشیم. به مخالفین در میان فعالین حقوق زنان بپردازیم.
در مورد مخالفت آن دسته از فمنیست هایی که با برهنگی زنان بعنوان اعتراض، مخالف اند و این عمل را بشکل غیر مستقیم در خدمت رشد صنعت پرنوگرافی میدانند باید بگویم که مخالفت شان فاقد عنصر پیشرو است، بازدارنده است. درست است که صنعت پرنوگرافی اساسا در خدمت بی ارزش جلوه دادن زنان است، اما این صنعت نه به پدیده برهنه شدن زنان، که به بازار محرومیت و محدودیت هر دو جنس، زن و مرد، زنده است.
امارات و ایران و پاکستان و افغانستان و هند و کشورهایی که در آن زن رسما و عملا انسان محسوب نمی شود، را به کناری بگذاریم. مقایسه ای بین کشورهای اسکاندیناوی که در آن مردم از روابط جنسی نسبتا بازتری نسبت به سایر جوامع غربی برخوردارند، و مقایسه حجم بازارمصرف تولیدات پرنوگرافی در این جوامع با جوامع غربی با فرهنگ و سنت و قوانین محافظه کارتر، چیز دیگری میگوید. هرقدر روابط جنسی بین مردم آزاد تر باشد و دسترسی به آموزش روابط جنسی وسیع تر و همگانی تر باشد، هرقدر نفوذ مذهب و سنت و افکار و باورهای عقب مانده و غیر انسانی بخصوص در مورد زن کمتر باشد، و مردم بتوانند در مناسبات انسانی و برابر و آزاد نیازهای جنسی شان را برآورده کنند، و دیدن بدن و آلت جنسی زن و مرد برای همه به اندازه دیدن انگشتان دست پیش پا افتاده شود، بازار صنعت پرنوگرافی هم کساد تر میشود. (در اینجا صحبت از خشونت و سواستفاده از کودکان در این صنعت نیست). حزب ما برای جامعه ای که در آن بسیار بیش از آزادیهای فردی که در جوامعی چون اسکاندیناوی تامین شده است، مبارزه میکند. جامعه ای که در آن ریشه های کم ارزشی زن و نابرابری از بنیاد کنده شده باشد.
اما این استدلال که ظاهر شدن فعالین حقوق زنان بصورت برهنه و یا انتشار عکس برهنه زن، به پدیده "آبژه جنسی" شدن زن کمک میکند. پوچ است. معلول را علت قلمداد کردن است. شهروند درجه دو و "آبژه جنسی" شدن زن، معلول است نه علت. علت، آن قانون و فرهنگ پوسیده مردسالارانه ای است که به کمک مذهب و دولت و سیستم قضایی، از شهروند درجه دو بودن زن، برای یک نظام اقتصادی معین - سرمایه داری، اقیانوس بی کرانی از ثروت ساخته است. جریانات مذهبی، محافظه کار با استدلالهایی مشابه بر سر زنان حجاب می پوشانند و آنها را از رفت و آمد آزادانه در جامعه و خانواده و اماکن عمومی محروم میکنند. مثلا در هند علت خشونت و تجاوزهای افسارگسیخته دستجمعی علیه زنان را، از جمله شلوار جین زنان میدانند! یا در دادگاههای بررسی کیس های تجاوز به دختران، در قلب اروپای متمدن، قاضی با همین استدلال ها انگشت نشانه را به سمت "شکل و شمایل تحریک کننده" زن قربانی تجاوز میگیرد و از آن برای تخفیف جرم مجرم، کمک میگیرد!
این خواست که زنان خودتان را بپوشانید، یا برهنه نکنید، یا خودتان را "زیبا" نکنید، چرا که مردها نگاه تان میکنند، قبل از هر چیز نشان دهند قبول حکم "آبژه جنسی بودن" برای زن است. پیام "نرم" همان حکم زمخت و "خشن" ای است در آن مرد محور و شهروند اصلی است و زن طبق آن، شهروند درجه دوم است. شهروند درجه دومی که که آزاد نیست آنگونه که خود میخواهد رفتار کند، بلکه باید طبق عکس العمل های جنسی و روانی مرد رفتار کند. این یعنی پذیرفتن آپارتاید جنسی و تسلیم شدن به آن. مثل آن است که بگوئید که چون در جامعه این روزها "کوکلوس کلان" زیاد است و آنها هم در حال شکار سیاهان هستند، پس بنابر این برای "حفظ جان" سیاهان، آنها را بهتر است در خانه یا گوشه ای بدور از جامعه حبس و از رفت و آمد به اماکن عمومی منع کنید! ما با چنین استدلالهایی که در آن عملا تسلیم شدن به دو موقعیت نابرابر و غیرانسانی برای زن و مرد را توصیه میکند، همراه نیستیم. برنامه حزب ما، در بخش ۲ فصل چهارم، در مبحث برابری و رفع تبعیض، از جمله میگوید که:
"برابرى انسان ها يک مفهوم محورى در جنبش کمونيسم کارگرى و يک اصل بنيادى جامعه آزاد سوسياليستى است که بايد با برچيدن نظام طبقاتى، استثمارگر و پر تبعيض سرمايه دارى برقرار گردد. برابرى کمونيستى مفهومى بسيار وسيع تر و جهانشمول تر از برابرى حقوقى و صورى افراد و شمول يکسان قوانين و مقررات دولتى بر آنان را در بر دارد. برابرى کمونيستى يک برابرى واقعى و مادى در قلمرو اقتصادى، اجتماعى و سياسى ميان انسان ها است. برابرى نه فقط در حقوق سياسى، بلکه همچنين در برخوردارى از امکانات و مواهب مادى و محصولات تلاش جمعى بشر، برابرى افراد در جايگاه اجتماعى و مناسبات اقتصادى، برابرى نه فقط در محضر قوانين، بلکه در مناسبات مادى متقابل انسان ها با يکديگر. برابرى کمونيستى، که در عين حال شرط لازم شکوفايى توانها و استعدادهاى مختلف و متنوع همه افراد و شادابى مادى و معنوى جامعه است، تنها با از ميان رفتن تقسيم انسان ها به طبقات امکان پذير ميشود. جامعه طبقاتى بنا به تعريف نميتواند جامعه اى برابر و آزاد باشد.
مبارزه ما براى برابرى و رفع تبعيض در متن جوامع سرمايه دارى موجود جزء لاينفک مبارزه وسيع تر و اساسى ما براى شکل دادن به انقلاب اجتماعى و برقرارى جامعه برابر و آزاد کمونيستى است. حزب کمونيست کارگرى به صف مقدم هر مبارزه اجتماعى عليه تبعيض و نابرابرى در جهان امروز تعلق دارد و معتقد است که برابرى حقوقى همه و شمول يکسان قوانين واحد بر همه، مستقل از جنسيت، مليت، مذهب، نژاد، عقيده، مرام، شغل، مقام و تابعيت و غيره بايد بعنوان يک اصل تخطى ناپذير و محورى در صدر قوانين جامعه اعلام شود. کليه قوانين و مقرراتى که ناقض اصل برابرى کامل حقوق فردى و مدنى افراد است بايد بلافاصله لغو شوند، کليه موارد اعمال تبعيض توسط هر شخص و مرجع و مقام و نهاد، اعم از دولتى و غير دولتى، مورد پيگيرى جدى قرار بگيرد و عاملين آن مطابق قانون محاکمه شوند. "
اما در مورد بخش آخر سوال که: "عدم شرکت فعال حزب حکمتیست در این کمپین های اعتراضی" را چگونه میتوان توضیح داد. این سوال را در مورد هر اعتراض موجودی که امروز در ایران و در اقصی نقاط جهان در جریان است، و طبق مواضع سیاسی و ایدئولوژیکی ما، اغلب آنها بخشی از اعتراض ما هم هست، میتوان مطرح کرد. متاسفانه ابعاد فجایع غیرانسانی در ایران و سراسر جهان و اعتراض هرروزه به آن، غیرقابل شمارش است. بعضی از این اعتراضات به گوش ما میرسد و بخش اعظم آن نمی رسد. اگر ما و احزاب مثل ما، در ایران و در جهان، توانایی دخالت نه در تمام اعتراضات جاری که در بخش اصلی این اعتراضات را داشت، امروز جهان تماما چهره دیگری داشت. متاسفانه امروز این واقع بینانه نیست و توان ما و تمام احزاب و سازمانهای موجود در جهان، بورژوا و غیربورژوا، مترقی و مرتجع، برای دخالت و تغییر محدود است. همه، میدانها و عرصه های جدالهایشان و نحوه دخالت در آنها را باید انتخاب کنند، و انتخاب میکنند. برای ما، امروز همین سطح و شکل از دخالت، کافی است. دخالت در جدال نظری هم، کار و فعالیت است.
ما ضمن احترامی که برای همه فعالین این جریان اعتراضی قائلیم، معتقدیم که در مورد ابعاد و نوع تغییراتی که این اعتراضات بوجود میآورد، بشدت اغراق میشود. از آن بنام "جنبشن نوین زنان" نام برده میشود که گویا میتواند موجب تغییرات بنیادین و حتی تغییر برخی حکومتها، از جمله تغییر یا سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، شود. این توهمی بسیار سطحی، و تبینی یک بعدی و غیرتاریخی است. این نوع اعتراض در غرب "نوین" نیست، سابقه و تاریخچه ای دارد. مهمترین و اجتماعی ترین آن "انقلاب جنسی" دهه شصت در غرب است، که در عین حال تاثیرات جهانی در زمینه حقوق زنان و سایر آزادیهای فردی داشت. آن جنبش پدیده چند وجهی و بسیار اجتماعی تری بود. آن جنبش در فضای سوسیالیستی غالب بر اعتراضات در جهان متولد شد. به اختراع قرض ضدحاملگی، جنبش جهانی علیه جنگ ویتنام و علیه سلطه گری و میلیتاریسم آمریکا، و به گسترش موسیقی پاپ و هیپیزم و انقلاب کوبا و چه گوارا و موی بلند و رواج لباس های غیرسنتی و شکستن دیوار فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جوامع محافظه کار غرب، در مورد رفتار فردی و اجتماعی و تفاوت زن و مرد، وصل بود. این نوع از اعتراض در غرب، چه بصورت فردی و گروهی و چه بصورت اجتماعی، "نوآوری" محسوب نمی شود. هر کس با جستجویی در اینترنت میتواند به مقاطع مختلف تاریخ آن، نگاه کند.
آنچه که امروز، این حرکات را نسبت به گذشته متفاوت کرده است، سربلند کردن آن از جوامع عرب زبان خاورمیانه، و عکس عکسالعمل ارتجاع اسلامی و ناسیونالیسم عرب، نسبت به آن است. جایی که کسی تصور نمی کرد که دختری "جرات" کند و شهامت آن را داشته باشد که با انتشار عکس برهنه خود در شبکه های مجازی، ارزشهای مردسالارانه، ملی، مذهبی و اسلامی را به چالش بکشد. هنوز در آن جوامع ظاهر شدن زن برهنه در ملا عام و بطور زنده، یعنی کاری که میتوان در غرب کرد، و بخصوص استفاده از آن بعنوان یک اعتراض آگاهانه، عواقب خطرناک جانی برای فرد و خانواده اش دارد. این واقعیت، به معنی مخالفت با دست بردن به این نوع اقدامات اعتراضی در خاورمیانه و جوامع مشابه، نیست. تنها محدودیت های واقعی امروز، در تبدیل شدن آن به یک جنبش وسیع اجتماعی را نشان میدهد. تلاش برای کنار زدن آن محدودیت ها، تلاش برای باز کردن راه برای آزادی هرگونه ابراز وجود اعتراضی در جامعه، از جمله یکی از میدان های اصلی جدال احزاب کمونیستی چون حزب ما است. و این کار، الزاما از راه شرکت هر روزه در این و آن کمپین اعتراضی که در این و آن گوشه جهان در جریان است، نمی گذرد. نوع و سطح دخالت گری ما، متفاوت است.
در ایران اما، ما تا امروز شاهد چنین تحرکی، اجتماعی یا گروهی و یا سازمانی و ... نیستیم. اعتراض ارتجاع اسلامی به هنرپیشه ای ایرانی که در خارج از کشور، بنا به مقتضیات شغلی، عکس و فیلم برهنه خود را منتشر کرده است، را نمی توان دلبخواهانه بعنوان یک حرکت اجتماعی، تفسیر کرد. ما در همان مقطع، علیه تحریکات اسلامی و عقب مانده ای که هنرپیشه زن را مورد تعرض "اخلاقی" و سیاسی قرار داده بود، صحبت کردیم.
ثریا شهابی
۲ آوریل ۲۰۱۳