از خاتمی ننویسید/ خاتمی ممنوع البیان و ممنوع التصویر است: محسنی اژه ای معاون اول قوه قضاییه جمهوری اسلامی ۲۷ بهمن ۹۳
این ادعا دورغ است شورای عالی امنیت چنین مصوبه ای ندارد: حسن روحانی رئیس جمهور دولت اعتدال: ۲۳ خرداد ۹۴
اگر همه با هم پشت جنبش اصلاحات متحد شویم و مانع پیشروی افراطیون شویم ایران به دمکراسی و آزادی های دمکراتیک میرسد: حواریون قدیم و جدید دوخردادی حکومت!
این ها ترواشات گروه بندی های حکومت و طرفدران آنها در فضای به اصطلاح روشنفکری و گفتمان های سیاسی است. صبحت بر سر انتخابات مجلس دهم است و تقسیم کرسی ها بین همان کسانی که قبلا این کرسی ها را داشتند و یا کسانی که بی دلیل به
بیرون از گود پرتاب شده بودند. مسئله باز براه انداختن بساط بازاری گرم از بالا و توسط خود سرداران "سازندگی" و ایثارگران "مقاومت و پایداری" است از یک طرف، و برپا شدن دکان طیفی از بی بضاعت ترین و بی مایه ترین "شخصیت" های مفسر و مبلغ در فضای به اصطلاح روشنفگری و کنشگری سیاسی ایران است.
ده ماه به انتخابات مجلس دهم مانده، باز موجی از تقلا در درون حاکمیت و در میان طیف خاتمی چیان و روحانی مداران براه افتاده است. تشکیل ائتلاف از دوخردادی ها و معتدلیون امروز و توافق بر سر دادن لیست مشترک برای تسخیر کرسی های مجلس و شاخ و شانه کشیدن های "اصولاگرایان دلواپس" براه افتاده است. تا جایی که به مراسم تقسیم کرسی ها و سکوی های مجلس و انواع هیئت های تشخیص مصلحت و خبرگان و ... باز میگردد طبعا این سیرهم سپری میشود و آقایان و خانم ها صندلی ها را باز اشغال خواهند کرد و تعدادی در میان خودشان راضی و تعدادی شاکی و ناراضی به جای خواهند گذاشت. این مسئله مهمی برای مردم و برای اکثریت محروم جامعه نیست. کسی هم به این که از این تغییرات آبی گرم شود و نانی در سفره کسی گذاشته شود دل خوش نکرده است. فعلا به کمک روشنفکران دستگاهی، جامعه را بدنبال احتمال"سبز و قرمز" شدن چراغ چهارراه مذاکرات، به تحمل بیکاری و فقر و اعدام و بی حقوقی سیاسی واداشته اند و در انتظار نگاه داشتنه اند.
شواهد اما نشان میدهد که باز بحث "دمکراسی اسلامی" و امکان مبارزات انتخاباتی در یک "فصای سالم" یعنی میدان بیشتر دادن به "اصلاح طلبان" و "معتدلیون" و یا "فضای ناسالم" یعنی میدان بیشتر یافتن "اصولگرایان تندرو"، در حال براه افتادن است. این در حالی است که هنوز روحانی نمی تواند با اطمینان بگوید که یار او و رئیس جمهوری قبلی و تئوریسن و پراتیسین اصلاحات، آیا ممنوع البیان و ممنوع التصویر تشریف دارند یا نه؟ و یا اینکه معلوم نیست که آیا رئیس جمهور "جنگ و دفاع مقدس" و یارغار دیروز آقایان، جناب میرحسین موسوی، چند دهه دیگر همچنان چشم و گوش و زبان بسته در حصر خواهند ماند! فعلا قرار است "دمکراسی اسلامی" باز صندوق برپا کند و رای بگیرد، در حالی که چماق "فتنه" بر فراز سر همگی شان در پرواز است.
زنده نگاه داشتن چماق "فتنه" برفراز سر خودشان، حکمت بنیادینی دارد. حکمت علاف نگاه داشتن خاتمی، و معلق نگاه داشتن حکم ممنوعیت بیانی و تصویری او، و همچنان در حصر نگاه داشتن موسوی و کروبی و رهنورد، را همه شان خوب میدانند. قرار است به موقع به بهانه آنها و فتنه بازی آنها ، صدای پایین را خفه تر کنند و خفه تر نگاه دارند. این برکت است، که همه شان را با وجود همه تحقیر ها و به ذلت و خواری کشیده شدن ها، همچنان گوسفند وار در رکاب نظام و ولی فقیه سربراه نگاه میدارد.
انتظار اینکه مردم ایران برای نجات از فقر و بی حقوقی به چنین جنگجویان و سلحشورانی کمترین چشم امیدی دوخته باشند، خودفریبی اگر نباشد بی تردید کلاهبرداری هست. کسانی که خدمات خود به نظام را انجام داده اند و ارزش مصرف شان به سر آمده است، کسانی که نه توسط دشمن که توسط خودشان بر تخت سینه شان لگد خورده و به زباله دان ریخته شده اند، امکان بیشتری برای عوامفریبی و خودشیرینی در مقابل مردم ایران ندارند.
با اغماز نسبت به رفتار حکومت با مردم، و با ندیده گرفتن آمار هولناک اعدام ها و حمله به اعتصابات و اعتراضات کارگری و دستگیری هر فعال مدنی که واقعا برای ایجاد کمترین بهبودی در وضعیت مردم تلاش میکند، دمکراسی اسلامی ایران حتی برای خودشان هم منجلابی از تحقیر و تهدید و خیمه شب بازی است. خودشان بیش از هر کسی به پوچ بودن دمکراسی اسلامی و پارلمانتاریسم آبکی در ایران واقفند. جهانیان این روزها نمونه این نوع دمکراسی را از افغانستان و پاکستان تا لیبی و عراق شاهد اند. دمکراسی اسلامی اسم رمز قوانین بازی میان خودی ها و سردوندان مردم تشنه آزادی است. پیشبرد این دومی را طیف کنشگران سیاسی و دگراندیشان درون وبرون مرزی به عهده دارند.
در گرم کردن و گرم نگاه داشتن بساط تنور انتخابات مجلس دهم، بالایی ها و مقامات حاکم، امثال روحانی و رفسنجانی و خاتمی و موسوی، نزد افکار عمومی و پایین که زیر فشار فقر و بی حقوقی در حال خفه شدن است، اقبالی ندارند. اگر شانسی برای ساکت نگاه داشتن و منتظر نگاه داشتن پیدا میکنند، به این خاطر است که بر برکت اختناق سیاسی که حکومت همچنان سر آن را محکم در دستان خود نگاه داشته شده است، میدانی آب و جارو شده از فعالیت بر روی طیفی دست به سینه و نوکر بنام روشنفکران اصلاح طلب مجددا باز شده است. بخصوص این روزها و بعد از سازش ایران و دول غربی، که رسانه های رسمی در غرب و بخصوص بی بی سی هم، ماشین تبلیغاتی اش تماما در خدمت دولت روحانی و "اسلام رحمانی" ایشان قرار گرفته است. در این شرایط طیف روشنفکران و کنشگران اصلاح طلب، گوی سبقت را از هر شارلاتان و حقه باز سیاسی در جهان، ربوده اند. باید در انتظار معجزات این جمعیت انگلی بود تا باز بساط دمکراسی اسلامی در ایران را با رنگ و لعاب جدیدی گرم کنند و گرم نگاه دارند.
پابه پای هر بادی که از گلوی یکی از شخصیت های سازندگی و پایداری خارج میشود، با هر نیمه نعره نخراشیده ای که دوستان افراطی حکومت سر میدهند، و اندرفوائد یا مضار حق زن و حق معاش و زندگی و تمدن نشخوار میکنند، طیف روشنفکر اصلاح طلب و دوخردادی ایران بانضمام توده ـ اکثریت، وارد گود میشوند تا در حمایت رسانه هایی چون بی بی سی، قلم برکف و بلندگو بدست در صف مقدم شمشیر بزنند. با هرحرف نپخته و نجویده این و آن مقام دولت اعتدال و دوخردادی، بازار خودشیرینی روشنفکرانه به سیاق اصلاح طلبی براه می افتد. شغل این ها تضمین داغ نگاه داشتتن بازار این انتخابات های مضحک، و در عین حال تامین سکوت و خاموشی پایین است.
در شرایطی که به برکت دولت اعتدال آمار اعدام ها افزایش یافته است، و هر روزنامه نگار و فعال مدنی و فعال کارگری که خواسته باشد برای کمترین بهبود که نه، حتی برای گرفتن حقوق های معوقه یا در اعتراض به زندان و اعدام، کاری کرده باشد، یا پشت میله های زندان است و یا بیکار و در انتظار محاکمه؟ در حالیکه دولت اعتدال حتی تحمل حضور زنان در استادیوم ورزشی برای تماشا را هم ندارند و اعتصاب کارگری را با نیروی انتظامی سرکوب میکند، به فتوای خانمها و آقایان روشفنکر اصلاح طلب، قرار است دمکراسی اسلامی ایران شکوفه دهد! و اگر همه با هم برای اصلاحات دمکراتیک از طریق نظام و انتخابات هایش متحد شوند، مردم به آزادی های دمکراتیک می رسند. از احزاب قوم پرست و ناسیونالیست کرد تا انواع و اقسام بازندگان و بازماندگان عالم سیاست ایران، همه در صف برای ورود به پارلمان دمکراسی اسلامی ایران در انتظار نشسته اند.
چیزی که به نحو بهت آوری غیرقابل فهم است توان طیف دگر اندیشان و فعالان سیاسی است که این جابجایی ها را بعنوان اصلاحات و راه تغییر برای جامعه دمکراتیک و دمکراسی در بوق و کرنا میکند.
مهارت کسانی چون فرخ نگهدار و طیف توده – اکثریت و چپ دیروزی، تا دگر اندیشان حقوق بشری بی مایه که به برکت بسته بودن در فضای سیاسی در جامعه، به نان و نوایی در مقام نویسندگی و فعال سیاسی رسیده اند، حیرت انگیز است. مهارت در یافتن هر منفذ و هر دریچه محقری برای گدایی قبولی در درگاه حاکمیت، بیش از حیرت انگیز مهوع است.
افراطیون نمی گذارند، شاه کلام حکومت و اپوزیسیون اصلاح طلب آن است.
دروغ میگونید! افراطیون مطلقا مانع هیچ چیز نیستند. این ها همه قدرت از دولت و وزارتخانه ها و دیپلماسی و عراق و سازمان ملل را بدست دارند. "جامعه جهانی"، همان نیروهایی که دیروز شیطان بزرگ و منشا مفاسد بودند، امروز همه شرایط را برایشان مهیا کرده است. دروغ میگویند کسی مانع شان نیست. انصار حزب الله و لولوی افراطیون، فقط و فقط برای تضمین ساکت نگاه داشتن پایین است.
جنبش اصلاحات در ایران پیروز شده است، هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی! وضع موجود حداکثر اصلاحات سیاسی و اقتصادی است که این ها میتوانند ایجاد کنند. فقر و بیکاری و دورنمای کور کمترین بهبود اقصادی بعلاوه فضای سیاسی که در آن معنی لاطایلات مربوط به امید و اعتدال، گسترش اعدام ها است حداکثر اصلاحاتی است که جمهوری اسلامی ایران ظرفیت ایجاد آن را دارد.
خانم ها و آقایان اصلاح طلب شیفته دمکراسی اسلامی ایران!
حکومتی که هنوز معلوم نیست رئیس جمهور سابق و شوالیه اصلاحات آن، ممنوع التصویر و صدا هستند یا نه؟ هنوز معلوم نیست که قوه قضائیه رسما به ایشان اجازه باز کردن دهان داده است یا نه! حکومتی که شرکای دیروز خود در دفتر ریاست جمهوری و سپاه و بیت امام را بعنوان عوامل فتنه سالها است در حصر و حبس و تبعید علاف نگاه داشته است، شما را نخواهد پذیرفت! باور کنید که این آسمان ظاهرا بی ابر و هوای ظاهرا آفتابی، بسرعت طوفانی خواهد شد. اپوزیسیون اصلی و واقعی شما، اپوزیسیون طبقاتی و رادیکال شما، طبقه کارگر و کمونیسم این طبقه، نیروی که با آزادی خود همگان را آزاد خواهد کرد، در کمین است. برای روزهای پشیمانی تان از امروز راهی برجای بگذارید. همچون رسم همه فرصت طلبان تاریخ، همه پل های پشت سرتان را خراب نکنید! روی اسب های بازنده باز همه سرمایه زندگی تان را شرط نگذارید.
دمکراسی پارلمانی و مبارزه انتخاباتی در صف بورژوازی ایران حرف مفت و پوچ است. این مسیر در زمان محمد رضا شاه که خیلی هم غربی بود و دوست آمریکا، از آقای ظریف تربیت شده تر و زبان دان تر، و ایران بهشت سرمایه گذاری، سرانجام به حزب رستاخیز انجامید. آزادی های دمکراتیک و اسلام زدایی کامل و رفاه و زندگی انسانی، کار جنبش های دیگری است. آزادی احزاب سیاسی و مبارزه سیاسی در چهارچوب جمهوری اسلامی یا غیراسلامی و غربی سلطنتی یا جمهوری، ممکن نیست. آزادی های سیاسی و رفاه و زندگی انسانی را فقط و فقط از پایین، علیه حاکمیت، و به زور جنبش های مترقی و آزادیخواهانه میتوان تحمیل کرد.
شرایط دمکراتیک و آزادی های سیاسی به تبع راه حل اقتصادی است. تنها راه حل اقتصاد ایران برای رشد و رفاه و آزادی های دمکراتیک، اقتصاد سوسیالستی است. راه ایجاد کمترین بهبود جدی در شرایط کار و زندگی اکثریت مردم محروم ایران، تنها و تنها یک حکومت سوسیالیستی و قدرت گرفتن طبقه کارگر و کمونیسم است. این ضرورت امروز، با کور شدن کمترین دورنمای بهبود اقتصادی در چهارچوب نظام سرمایه داری در سراسر جهان، بیش از پیش خود را به تحولات آتی در ایران تحمیل میکند.
ثریا شهابی
۲۸ ژوئن ۲۰۱۵