خبر: خانم البرایت٬ وزیر امورخارجه پیشین آمریکا! برای اعلام همبستگی با «قربانیان» دستور ترامپ در ممنوعیت ورود شهروندان ۷ کشور اسلام زده به آمریکا٬ اعلام کرد که ایشان بعنوان کاتولیک بخشا یهودی٬ امروز بعنوان مسلمان هم ثبت ناممیکند! اظهارات ترامپ٬ مهوع است و مهوع تر از آن نام نویسی خانم البرایت٬ وزیر امور خارجه پیشن از حزب دمکرات٬ برای مسلمانی است.
این پرچم دیگری است که «استابلیشمنت» جناح بازنده آن٬یعنی حزب دمکرات آمریکا٬ برای قرار دادن خود بر فراز سر جنبش مقاومت عظیمی که در آمریکا علیه ترامپ و کاخ سفید و ساختار سیاسی در جریان است٬ بلند کرده است. پرچمی که آینده مهمی ندارد. نه شهروندان جوامع اسلام زده٬ همگی دستجمی به خاطر اعتقادات مذهبی خود یا اعتقادات نیاکان و پدران و مادرن خود٬ مجرم و گناهکارند و نه خانم البرایت بی گناه و در این میدان مدعی! اسلام ستیزی ترامپ و اسلام دوستی اوباما٬ دو رنگ
مختلف از یک پرده ٬ برای استتار واقعیات بنیادی تری است. این میدان سیاسی است که به بهانه آن و پشت ان٬ قرار است معضل بن بست اقتصادی و سیاسی خود٬ ناتوانی در مقابله با بحران ساختارشکنانه جاری در غرب٬ را پنهان کرد. تا بلکه پشت این خاکریز٬ سیاست ها و تاکتیک های روز هیئت حاکمه ها در غرب٬ فرصت اجرا پیدا کند. مسلمان شدن چهره های شاخص حزب دمکرات آمریکا و طیفی از چپ روشنفکری که تاریخا در مقابل ارتجاع بزرگ تر پشت٬ از نظر خود٬ ارتجاع کوچکتر میرود٬ قادر نیست معضل واقعی را پنهان کند. دوقطبی اسلام ستیزی و اسلام پناهی بورژوازی غرب٬ بلافاصله پس از تولد فوت کرده است. جدال در میدان خود غرب است! جدال بر سر مفاهیم و پدیده هایی چون اختیار و آزادی٬ دولت و مردم٬ پارلمان و دمکراسی٬ حکومت کنندگان و حکومت شوندگان ٬ و در میدان تعرض و دفاع از ارزشها٬ دستآوردهای خود جوامع غربی٬آمریکا و اروپا است. مسئله صف بندی های سیاسی و طبقاتی در خود جوامع غربی است و نام نویسی اسلامی همه این ریاکاران سیاسی و نان به نرخ روز خورهای به اصطلاح در اپوزیسیون٬ فقط دستپاچگی آنها را نشان میدهد.
دفاع از شهروندان مستقل از هر عقیده و بیان و مذهب و بی مذهبی٬ دفاع بی قید و شرط از آزادی عقیده و بیان٬ ممنوعیت محکومیت جمعی شهروندان به دلیل جنیست٬نزاد٬ مذهب و بی مذهبی٬ ملیت٬ .. ممنوعیت مجازات جمعی مردمی که اعتقادات اسلامی دارند یا در جغرافیاهای اسلام زده و با حاکمیت های اسلامی متولد شده اند یا پیشنه این چنینی دارند . ممنوعیت صدور شناسنامه های قومی و مذهبی و تراشیدن هویت های کاذب٬ مسئله است. جوامع غربی تاریخی در دفاع از این دستآوردها دارد. ثبت نام مسلمانی خانم وزیر اسبق خارجه تنها و تنها برای تحمیل عقب گردی عظیم بر صف مقاومتی است که در مقابل تعرض به دستآوردهای مترقی خود و در دفاع از آن٬ در خود جوامع غربی به میدان آمده است.
بازگشت بازنده ها
خبر: در تظاهرات های اعتراضی وسیع در شهرهای مختلف آمریکا٬ علیه «حکم جهاد» خمینی گونه ترامپ با شهروندان ۷ کشور اسلام زده ٬ چهرهای شاخص حزب دمکرات٬ شرکت فعالانه داشتند!
در جریان انتخابات ریاست جهموری آمریکا حزب دمکرات٬ از اوباما تا کلینتون و همه مشاورانشان٬ در مورد رابطه محکومین با حکومت کنندگان٬ از رسانه ها تا احزاب پارلمانی و نهادهای قدرت٬ یا دچار توهم بودند یا با خودفریبی به هر سنگ ممکنی سر کوبیدند که صندلی قدرت را حفظ کنند٬ که باختند !
حزب دمکرات آمریکا٬ صدای شکستن دیوار اعتماد پائین به بالا را یا نشنید یا خود را به کری زد! نه میخواست و نه میتوانست ٬همچون حزب جمهوریخواه بدیل مناسبی ٬ در میان حاشیه ای ترین٬ افراطی ترین انتخاب ممکن شان٬ شخصیتی بیرون از نظام٬ برای این بن بست شان پیدا کند. ترامپ و حزب جمهوریخواه آمریکا٬ بر آوار و خرابه های شکستن دیوار اعتماد به همه احزاب پارلمانی٬ بر متن بی اعتباری همه شخصیت ها و نهادها و مقامات سنتی٬ در دل سوختن همه انتخاب های درونساختاری٬٬به قدرت رسیدند. در آمریکای پسا ترامپ٬ بازنده ها٬ بازنده اند! و حزب دمکرات علاه بر شرکت فعال در به قدرت رسیدن ترامپ٬ در صف اول بازنده ها!
حزب دمکرات آمریکا٬ از شخصیت ها و چهرهای « خوش نامی« چون میشل و بارک اوباما تا چهره های منفوری چون خانم کلینتون٬ شانسی داشتند که در قدرت بمانند! اگر به برنی سندز چپ٬ این رادیکال ترین محصولی که سوسیال دمکراسی آمریکایی میتواند به بازار سیاست عرضه کند٬ کسی که کمپین انتخاباتی اش خارج از سنت و ساختار و از پائین بود٬ رضایت می دانند و چون حزب جمهوریخواه که به ترامپ رضایت داد٬ در میدان می ماندند. اما حزب دمکرات و همه شخصت های خوش نام و بد نامش٬ به ترامپ نزدیک تر اند تا کسی که حرفی از چپ و سوسیالیسم میزند و ادعایی در برقرار عدالت اجتماعی دارد.. مسئول به قدرت رسیدن ترامپ٬ هر دو حزب پارلمانی٬ نظام٬ و تمام هیئت حاکمه آمریکا و پارلمان و سنا و طبقه حاکم است٬ نه رای دهندگان! این تنها محصول ممکنی بود که برای نجات نظام میتوانستند تولید کنند. بیداری در غرب٬ مقاومت و مبارزه بشریت متمدن٬ ناچار است خارج از نظام و استابلیشمنت٬ بدنبال الترناتیو خود بگردد. تلاش امروز حزب دمکرات و شخصیت های خوش نام و بد نام آن٬ برای سورا شدن بر این اعتراضات٬ تلاشی از پیش شکست خورده است. مردم بازنده های واقعی٬ بی ربطی دمکراسی پارلمانی به اعمال قدرت انها و نمایندگی آنها٬ را دیده اند. تجربه کرده اند. انزوا احزاب سنتی٬ در آمریکا و اروپا٬ حداقلی است که بدست آمده است. جنبش مقامت در غرب٬ نمی تواند کمترین توهمی نسبت به آن داشته باشد. نجات جنازه دمکراسی از زیر آوار خشم و اعتراض ساختارشکنانه ای که علیه هردو حزب اصلی پارلمانی٬علیه پارلمان و کاخ سفید و انواع و اقسام مقامات سنتی و جدید نظام است٬ آنهم توسط یکی از بازندگان اصلی٬ تف سربالا است.
آوانتاریسم» ترامپ و «هارمونیسم» استابلیشمنت»
٬ در هفته اول حاکمیت٬ترامپ به نحو غیرمترقبه ای فرمان حمله به یمن را صادر کرد. حمله ای که طی آن تعدادی٬ از جمله یکی از نیروهای نظامی آمریکایی و تعداد بیشماری کودک و شهروند غیرنظامی٬ کشته شده اند. مهلت های ۹۰ روزه ۱۲۰ روزه٬ برای حفظ مرزهای آمریکا از خطر ورود «تروریسم اسلامی»٬ بی تردید برای دست زدن به عملیات های غیرمترقبه مشابهی است. عملیات «پنهانی» و «غیرمترقبه» ای که مدل مینیاتوری از عملیات میلیتاریستی «افتخارآمیز» سنتی با بوق و کرنا آقایان بوش و بلر و اوباما و خانم و آقای کلینتون در به خاک و خون کشیدن عراق و لیبی و سوریه است. ترامپ٬ از جنس خودشان است! جنس غیرسنتی تر همان توحش و آدم کشی است. ابراز تعجب ها و شوکه شدن های هئتیت های حاکمه سنتی امریکا٬ چه محافظه کار چه دمکرات٬ از افراطی گری های ترامپ٬ مضحک ترین وجه صحنه است. چنان از نقض حقوق بشر توسط ترامپ شکوه میکنند٬ که گویا خود پرونده جنایات علیه بشریت شان شسته شده است. یک رکن مقابله با ترامپ٬ باز کردن مچ ریاکاری امثال حزب دمکرات امریکا و شخصیت هایش است. این شکوه ها٬ بیش از انکه مربوط به دفاع از بی گناهانی باشد که در یمن قربانی شده اند یا در اعتراض به وضیعت کسانی باشد که در اثر حکم خمینی گونه ترامپ در ممنوعیت ورد همه شهروندان ۷ کشور به آمریکا٬ زندگی شان به خطر می افتد٬ که تنها و تنها برای فراهم کردن شرایط برگرداندن وضعیت به شیو های سنتی ٬ «هارمونیک» و تحت کنترل جریانات اصلی بورژوایی است. ٬
«استابلیشمنت»نمی تواند به اهرم فشار از پائين ٬ ترامپ را کنترل کند. خطر روسیه هفته های گذشته و خطر فعالیت های اتمی کره شمالی٬ پروپاگاندهایی برای نجات ناتو از تلاشی و برای ادامه اختصاص بودجه های نظامی هنگفت به تسلیحات نظامی و میلیتاریستی غرب است. این جدال درون خانوادگی جناح های مختلف در هیئت حاکمه آمریکا٬ بر سر این مشکل درونی خودشان است. ترامپ را باید به زیر کشید٬ اما این کار استابلیشمنت نیست. کار جنبش مترقی و بشریت متمدنی است که امروز به میدان آمده است. استبالیشمنت برای انداختن ارابه حاکمیت به سیر «هارمونیک» گذشته و حفظ موقیعت نظامی گذشته٬ یا باید کودتا کند یا ترامپ را ترور کند. راه دیگری ندارد. برای استابلیشمنت آمریکا٬ پیدا کردن سلاح کشتار حمعی از زیر تخت خواب ترامپ٬ تکرار صدام سازی از ترامپ٬ نه سناریویی تراژیک که کمدی اما بازی با آتش است. پایین به این سادگی ها٬ اعتماد برباد رفته را معامله نخواهد کرد. در فرانسه چپ رادیکال ٬ هرچند در هیئت حزب بی اعتبار سوسیالیست فرانسه٬ پا به میدان گذاشته است. بر این زمینه جنبش های رادیکال سوسیالیستی و کمویسنتی شانس خود را امتحان میکنند باید امتحان کنند!
ثریا شهابی
۳۰ ژانویه ۲۰۱۷