انقلاب مصر، میدان التحریره، جمعیت میلیونی و میلیونی که جهانی را به مدت دوسال محسور قدرت و عظمت خود کرده بود، سرانجام پس از دو سال، زیر پتک خردکننده توهم و خودفریبی انقلابیون در مصر، به زانود درآمد و شکست خورد!
بار دیگر انقلابی همگانی، در خلا قدرت یک طبقه انقلابی مدعی قدرت سیاسی، در غیاب حزب قدرتمند کمونیستی – کارگری که بخواهد خلا قدرت را پر کند، شکست خورد!
شکست خورد تا بر ویرانه ها و بر جنازه قربانیان انقلاب شکست خورده خود، جدال پیروزمندانه دیگری را بر شانه انقلابیون و کمونیست های خوش بینی که تجربه این ناکامی را به گنجیه ای برای تعرض انقلابی دیگری تبدیل میکنند، تدارک ببیند.
مبارک، دیکتاتور سرشناس، پش از سی سال حکومت ”بی قانون“ در ”شرایط فوق العاده“ خود تعیین کرده، با هزاران پرونده جنایی و فساد مالی، به زیر کشیده شد!
نوبت به رئیس جمهوری محصول معجون فریبکارانه ”دمکراسی“ صندوق رای، رسید. نوبت به تنها اپوزیسیون مجاز و قانونی دولت مبارک، آقای محمد مرسی و حزب اخوان المسلیمن رسید، تا در یک فرصت یکساله حاکمیت، بر تارک آن انقلاب عظیم، لجن و تعفن اسلامی بپاشند.
مرسی و اخوان، به زیر کشیده شدند! نه با زور و بازوی انقلاب! که با بازوی ارتش، این قدرتمند ترین نیروی اقتصادی، نظامی و سیاسی مصر! و ارتش، این نیرویی ضدانقلابی که تا این مرحله خود را از گزند تعرض نیروی انقلاب حفظ کرده بود، بر کمر خمیده صدهاهزار انقلابی متوهم و خودفریب در مصر، عروج کرد! ژنرال ال سیسی، این ”قهرمان ملی“، با خون پاشاندن به انقلاب مصر، بنام انقلاب، و البته ”با اجازه توده انقلابی“، آن را شکست داد.
این شکست نه حاصل تعرضات خونین ارتش مصر و قدرت و جاذبه ”قهرمان ملی“ یعنی ژنرال ال سیسی بود، و نه محصول تجربه حاکیمت ارتجاع اخوان المسلمین و مرسی! شکست انقلاب ٢٠١١ مصر، تنها و تنها نتیجه توهم و خودفریبی صف انقلاب همگانی مردم مصر بود.
مصر پس از حاکیمت ارتش و ژنرال ال سیسی، دوران جدیدی را آغاز کرده است. مشخصات این دوران جدید را میتوان از همین امروز مشاهده کرد. اغتشاش در صف حکومت کنندگان، از حکومت ساقط شدگان، به حاکمیت بازگشته گان، و سردرگمی میلیونها نفر که به امید و آرزوی یک دنیای بهتر دو سال قبل پا به میدان گذاشتند و برای بهبود و تغییر به نیروی خود اقدام کردند، تنها و تنها حواشی این دوران جدید است.
سوال این است که آیا طبقه کارگر مصر، و جنبش کمونیستی این طبقه، از این تجربه برای متشکل کردن خود و ساختن حزب کمونیستی اش استفاده خواهد کرد؟ و آیا این طبقه و جنبش، حکومت جدید را نه با معیارهای دیروز و با فاکتورها و در بطن انقلاب شکست خورده دیروز، که با چالش های امروز به مصاف خواهد طلبید؟ و خود را از امروز برای این چالش ها، آماده خواهد کرد؟
ثريا شهابي