در پرتو نسل کشی ملی – مذهبی
بمب گذاریی در مسجد شیعیان در زاهدان که فرقه مذهبی جندالله، مسئولیت آن را بعهده گرفته است، و عملیات دیگر بمب گذاری و تروریستی در بلوچستان، و همچنین زدو وخوردها و تحرکات تروریستی در حاشیه کمپین های "انتخاباتی" طرفداران کاندیداهای رئیس جمهور دهم، تصادفی نیست. این تحرکات هم خود جزئی از کمپین های انتخاباتی است. بمب گذاری در مسجد شیعیان توسط تروریست های "سنی" جندالله، به پشت گرمی وعده های موسوی و کروبی، عربده و چاقو کشی دارو دسته های تروریستی شیعه طرفدار احمدی نژاد وجمع کردن بساط رقبا، همه و همه بخشی از جنب و جوش جنبشهایی است که سرآن به شخصیت ها و باندهای حکومتی وصل است.
جنگ دارودسته های مرتجع در قدرت، مطالبه بخش "ناراضی"، امثال کروبی و موسوی، برای وسیع تر کردن دامنه "اتئلاف حکومتی" و سهیم کردن سایر نیروهای مرتجع قومی، ملی – مذهبی در قدرت، تحرکی در میان جنبشهای ارتجاعی در جامعه، براه انداخته است. فراخوان به رهبران سنی و بهائی، و قوم پرستان
کرد و ترک و بلوچ و عرب، برای شرکت در بازی دست بدست شدن قدرت، و نجات حکومت از بن بست، به جنب و جوشی، از جنس سناریوی عراقیزه کردن جامعه، درپائین و در بدنه ارتجاع شکل داده است.
گفته میشود که میرحسین موسوی در معامله با رهبران مرتجع مذهب سنی، از کروبی سبقت گرفته است و به مولوی عبدالحميد امام جمعه مرتجع مسجد مكی زاهدان قول داده است که در صورت پيروزی در انتخابات و كسب كرسی رياست جمهوری، مسجدی هم برای نماز جمعه اهل تسنن در تهران احداث نماید. پرتاب این "وعده" به سفره رهبران مرتجع سنی مذهب، صفی از قوم پرستان بلوچ و کرد را در طمع قدرت به میدان آورده است. و متعاقبا دارودسته های شیعه طرفدار احمدی نژاد را هم برای دفاع از انحصار قدرت در دست باند مرتجع خود، به خیابانها کشانده است.
اظهارات فعالین این جنبش بوی خون میدهد، نسیم عراقیزه شدن ساعد میکند. جنبش و"دمکراسی ملی - اسلامی شان" وعده انفجار و به آتش کشیدن مسجد و مدرسه و بیمارستان و کتابخانه، همسایه شان را میدهد. برخی اظهاراتشان را که در "وب لاگهایشان" منتشر شده است را بخوانید. نوشته اند که:
"چرا باید 2 نماز جمعه با هم باشد؟ مگر در کشورهای سنی نشین برا ی شیعیان مسجد جدا و نماز جمعه جدا دارند؟"
"مگه این کردهای کردستان نبودن که مرز غرب رو حفظ کردند".
"به نظر شما منصفانه است که شما نماز بخونی و ثوابش رو ببری ولی سنی بشینه تو خونش و نماز فردی بخونه"
"شیعیان در کشور سنی ها به امام جماعتشان اقتدا می کند چرا سنی ها دنبال اختلافند"..
"در ديگر كشور هاي اسلامي براي شيعيان مسجد و حسينيه است مثل عربستان و بحرين اما ما كه بيش از همه ندای وحدت سرمیدهيم اجازه ساخت مسجد به سني ها را نمي دهيم"..
شیعه در هر مورد که سکوت کند در این مورد نخواهد کرد". "
و این میدان، اصلی ترین عرصه جدل در پائین و در میان بدنه باندهای مرتجعی است که در بالا به جان هم افتاده اند. جنایتکارانی که دیگر افق با هم ماندنشان در قدرت تماما کور شده است، برای "تجدید آرایش"، مجددا به جنبش شان در پائین رجوع کرده اند. باندها و نهاهایی که در بالا گوشه هایی از تبهکاریهای هم را افشا میکنند، و در پائین وحشیانه مردم را به جان هم میاندازند. احمدی نژاد بساط چپاول باند رفسنجانی را لو میدهد، برگه جلب و دادگاهی کردن آیات عظام و مقامات طرفدار کروبی و موسوی را نشان میدهد، و طرف مقابل هم قدرت و نفوذ باند های امثال جندالله را دزدکی به رخ میکشد، کارت حزب دمکرات را نشان میدهد و به سمت حمله به خامنه ای خیزبرمیدارد.
انتخابات دهم رئیس جمهور حکومت ایران، پس از مرگ اصلاحات و دوخرداد، و با تجربه زنده مردم ایران که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست، بیش از پیش سوپرارتجاعی است. دیگر نه از گفتگوی تمدن ها و حقوق مدنی مردم صحبتی است، و نه سوار شدن بر اعتراضات مردمی که کمترین شعارشان، "آزادی اندیشه با ریش و پشم نمی شه"، "توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد"، و "مرگ بر دیکتاتور" بود، خبری است! رنگ باختن حنای عوامفریی "تمدن مابانه" اپوزیسیون دو خرداد در حاکمیت، ارتجاع اسلامی را با نورافکن و تمام قد بار دیگر در مقابل مردم قرار داده است.
جمهوری اسلامی واقعی، با خامنه ای و خاتمی و احمدی نژاد و موسوی و کروبی و رضایی، همین است! تحرک "مردمی" ارتجاع اسلامی در پائین و در جامعه، همین نیروها است! نه کارگر حق طلب، زن آزادیخواه، جوان مارکسیست، مردم سکولار، ضداعدام و طرفدار برابری زن و مرد، و کسانی که اصلی ترین قربانیان عروج ارتجاع اسلامی بوده اند. پایه های این حکومت همیشه امثال حزب الله و جندالله بوده است. شیوه فعالیت سیاسی – جنبشی آن، جز بمب گذاری در مسجد شیعیان، و اقدام تروریستی متقابل علیه مسجد سنیان توسط باندهای شیعه طرفدرا احمدی نژاد، نیست. "دمکراسی" شان جز حمله دستجات لباس شخصی، در حمایت قوه قضائیه و رضایت ولی فقیه به زنان و جوانان، حمله گروه های قوم پرست کرد و ترک و بلوچ به مدرسه و بیمارستان شهر و محل زندگی همسایه دیوار به دیوار، نیست.
جمهوری اسلامی، امروز در آستانه مراسم انتخاب دهمین رئیس جمهورش، با صف درهم ریخته و به جان هم افتاده اش در بالا، باز به پایه های خود در جامعه، رجوع کرده است. به این امید که باردیگر با اتکا به ارتجاع از پائین، و در حمایت دستگاههای ارتجاع پروری چون بی بی سی با پروپاگاندهای انتخابی این رسانه دست راستی همیشه طرفدرا بخشی از حاکمیت در ایران، بتواند تجدید حیات کند. این پروسه اگر توسط مردم و با دخالت مردم به سمت حمله به تمام ارتجاع اسلامی بازگردانده نشود، میتواند مخاطرات جدی در مقابل پیش روی مردم قرار دهد و پتانسیل آن را دارد که در شرایط وقوع یک کودتا خونین در بالا، تاوان آن را از مردم بگیرد و مردم را قربانی کند.
باید این حقیقت را در مقابل تمام اپوزیسیون شکست خورده و تسلیم شده ای قرار داد که در پناه مافیای دروغگویی چون بی بی سی، بیشرمانه تلاش میکنند که بار دیگر مردم ایران را به گوشت دم توپ یکی از سرداران ارتجاع، در جنگ علیه دیگری تبدیل کنند. باید ملی – مذهبی هایی که با فرمولبندی های "شیک" و "زنانه" و "مطالباتی"، با خوش رقصی های "انتخاباتی"، برای نمایش "تحرک" و "دمکراسی"، و از فرط استیصال و تعفن موضع، برای جانیان در قدرت و در راه پیشروی امثال جندالله و حزب الله و دستجات مرتجع قومی و مذهبی، جاده صاف میکنند، را افشا کرد و از صف مردم راند. دستاورد این مبشرین "دمکراسی اسلامی" در بهترین حالت و به "مسالمت آمیزترین شیوه"، عبارت است از کنار زدن انحصار احمدی نژاد و شریک کردن امثال مولوی عبدالحميد و امام جمعه های سنی در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران!
مردم ایران یک بار با به قدرت رسیدن خمینی، برشانه های امثال همین خانم ها و آقایان فرصت طلب و نان به نرخ روز خور در اپوزیسیون، بر گرده امثال نهضت آزادی و جبهه ملی و طیف توده ای و روشنفکران شرق زده و اسلام زده، و با به خون کشیده شدن انقلابشان و تباهی سی سال زندگی دونسل شان، تاون سختی پرداخته اند. باید عراق و "دمکراسی اسلامی" در عراق را نشان داد و اعلام کرد که مراسم جنگ و دعوای خانوادگی در صفوف دشمنان مردم، جنگ مردم نیست. مردم ایران حکومتی سکولار، جدایی کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش، کوتاه شده دست مذهب از زندگی مردم، بخصوص کودکان و زنان، آزادی همه مذاهب و آزادی بی مذهبی، برابری کامل زن و مرد و یک جامعه مرفه و انسانی میخواهند. باید اعلام کرده که نیروهای مترقی، طبقه کارگر و صف عظیم آزادیخواهی و برابری طلبی، به هیچ باند و گروه مافیای در قدرت یا در اپوزیسیون، اجازه اجرای سناریو عراقیزه کردن ایران را نمی دهند.
ثریا شهابی