"فراخوان ملی برگزاری رفراندم" ، سناریو عراقیزه کردن ایران
اخیرا اطلاعیه ای از طرف " کمیته اقدام برای همه پرسی" به امضا علی افشاری ، رضا دلبری، ناصر زرافشان ، محمد محسن سازگارا ، اکبر عطری ، مهرانگیز کار ، محمد ملکی ، عبدالله مومنی، منتشر شده است. طی این اطلاعیه توسط تعدادی شخصیت دوخردادی بالاخره به اطلاع مردم ایران و جهان میرسد که تجربه بیست و شش سال گذشته این افراد نشان داده است که با وجود قانون اساسی و ساختار موجود، راه "اصلاح مملکت" وجود ندارد! به اعتقاد اینها باید قانون اساسی را عوض کرد و راه عوض کردن قانون اساسی هم برگزاری یک همه پرسی (رفراندم) است که توسط نهادهای بین المللی برگزار شود و تا با تشکیل یک مجلس موسسان، قانون اساسی دمکراتیکی نوشته شود!
به به چه "زیباست"! چه "متمدنانه" است! همه پرسی! قانون اساسی! نهادهای بین المللی، حقوق بشر و مجلس موسسانی که حکم لغو قانون اساسی جمهوری اسلامی و دم و دستگاه حکومت اسلامی را صادر میکند و با صدور یک قانون اساسی "دمکراتیک" مردم ایران را از شر حکومت اسلامی خلاص میکند!
بیچاره بقیه مردم جهان که نخبه گانی چون این خیل دوخردادی در بساط شان موجود نیست. بیچاره کسانی که راههای سخت برای به زیر کشیده حکومت های مستبد و سرکوبگر را "انتخاب" میکنند! به راستی جایی که بتوان همه مناقشات، تخاصمات، جنگ ها، انقلاب ها و سرنگونی ها را اینطور "لطیف و ظریف" توسط عده ای "تحصیل کرده" و " قانون دان" و متخصص "حقوق بشر" و "روابط بین الملل" حل کرد، جایی که بتوان مردم جهان را از شر اینهمه تلاش "بی حاصل" برای احقاق حقوقشان نجات داد، چرا باید دل به راه های دیگر تغییر حکومت ها داد ؟ ای کاش مبارزین ضد فاشیست هیتلری هم به اندازه این جماعت دوخردادی "نخبه گان" سیاسی ایرانی، هوش و ذکاوت داشتند و به جای مبارزه با فاشیسم هیتلری، رفراندمی اعلام میکردند و قانون اساسی ممکلت را عوض میکردند! ایکاش جبهه مقاومت ضد فاشیست در فرانسه به اندازه این نوابغ، هوش و ذکاوت داشت! ای کاش مردم ایران شاه را با رفراندم کنار میگذاشتند! مثلا یک جمهوری اعلام میکردند و ساواکی ها و ژنرال ها و نصیری ها و اعلیحضرتین را بازنشسته میکردند!
کودکانه بنظر میرسد! بیش از کودکانه، کمدی هم هست! تصور اینکه جمهوری اسلامی طی یک همه پرسی شرش را از سر مردم ایران کم میکند! تصور اینکه در حضور حکومت اسلامی بعد از یک رفراندم خیلی "تمیز" و "مرتب" خیل آخوندها، پاسداران، بسیجی ها، حزب الهه و انثار حزب الله و امام و دفترش و ولایت فقیه شان و شورای تشخیص مصلحت و قضات اسلامی و اوین و قزل حصار و همه زندانها و کارکنان امر به معروف و نهی از منکر و گشت های مبارزه با منکرات، وزرا و وکلا و جنگجویان علیه حجاب و ماموران کنترل ماهوراه و موسیقی و رقص و آواز، در معیت قانون اساسی، مرخص میشوند، بیش از حد کمدی است! مثلا قرار است این خانم ها و آقایان طرفدار رفراندم، در کنار نمایندگان نهادهای بین المللی بعد از توافقی بر سر رفراندم و بعنوان ناظرین یک همه پرسی، مرخص شدن حکومت اسلامی و لغو قانون اساسی را به مردم ایران و جهان اعلام کنند! و ورقه پایان خدمت هم برای کارکنان ادارات زندانها و شلاق خانه ها و سپاه و خیل انصار حزب الله و امام و خیل آخوندها صادر کنند! و بالاخره به این ترتیب حکم بازنشستگی زودرس ( 26 سال به جای 30 ) حکومت اسلامی، صادر شود!
این سناریو بیش از کودکانه، مضحک است. گویی عده ای نشسته اند و "منوپولی" بازی میکنند. یکی کارت قانون اساسی میخرد و دیگری کاخ حکومتی اش را معامله میکند و حکومت از کسی به دیگری منتقل میشود. مسخره تر اینکه ادعا میشود که این نخبگان از"اصلاح حکومت" بعد از 26 سال آدمکشی آن بالاخره نا امید شده اند! این بازی رفراندم قرار است نقش پلاتفرم تظاهر آنها به اپوزیسیون شدن را هم بازی کند. میخواهند خود را به زور در صف اپوزیسون سرنگونی طلب جا کنند!
آنچه که اینها را از اصلاح حکومت نا امید کرده است، نه اوج توحش رژیم که خطر سرنگونی آن است. آنچه که این خیل دوخردادری طرفدار ريیس جمهور و قوه مجریه را نا امید کرده است نه اصلاح ناپذیری رژیم که واقعیت رفتنی بودن آن است. آنچه که این جماعت را طرفدار تغییر قانون اساسی و تلویحا تغییر حکومت کرده است، نه ارتجاعی بودن این قانون و حکومت که 26 سال است ارتجاعی است، که حکم مردم برای مرخص کردن آنها است. واقعیت این است که این جنبش سرنگونی است که امید اینها به "اصلاحات" را برباد داده است، نه تفحص بیشتر بر مواد قانون اساسی و کشفیات جدیدشان در مورد تناقض آن با حقوق بشر! صف اپوزیسیون سرنگونی طلب مدتها است شکل گرفته است. مردم دوستان خود را خوب میشناسند. در میان دوستان مردم جایی برای شعبده بازی این خیل دوخرداری وجود ندارد. این تلاش بی حاصل است.
اما این سناریو و بازی رفراندم و تغییر قانون اساسی، هرچند بر روی کاغذ مضحک و مسخره بنظر بیاید، به امید شکل دادن به آینده ای نوشته شده است. و آن آینده امید به تغییر حکومت از بالا و توسط دول غربی است. امید به سرنگونی رژیم توسط نیروهایی است که در عراق و افغانستان نقش بازی میکنند. امید این خیل طرفداران دیروز حکومت و مخالفین امروز، این فرصت طلبان کم هوش، عراقیزه شده ایران است. جایی که حکومت از بالا توسط دول غربی دست بدست میشود. جایی که حکومت بدون دخالت مردم تغییر کرده است، اسلام سیاسی مورد حمله مردم قرار نگرفته است و مردم جانیان اسلامی را به زیر نکشیده اند، آنها را محاکمه نکرده اند و جریانات اسلامی آزادانه مشغول انواع و اقسام فعالیت های مختلف تروریستی در خیابانها و قانون اساسی بازی در سالن ها در کنار این دوستان دوخرداری شان هستند! برمتن ایران عراقیزه شده، جایی که اسلامی سیاسی و اوباش اسلحه بدست آن در گشت و گذارند و مشغول مانور دادن و عملیات اسلامی اند، خانم ها و آقایان مبتکر مجلس موسسان، با بخشی از اسلامی ها، قانون اساسی مینویسند و آرا صنوق ها را میشمارند!
خانم ها و آقایان مبتکر رفراندم و تغییر قانون اساسی!
جنبش سرنگونی و مردم جان به لب رسیده ایران مدتها است که از شما و دو خرداد عبور کرده اند. مردم، زنان و جوانان مستقیما جانیان در قدرت را مورد حمله قرار میدهند. در کمین نشسته اند تا به هر وسیله شر این حکومت قرون وسطایی و فاشیستی را دیر یا زود، به نیروی خودشان، کم کنند. برای فردای بدون جانیان اسلامی نقشه میریزند. کیفرخواست های قربانیان جنایات 26 ساله، زیر بغل میلیونها نفر، در انتظار محاکمه همه سران حکومت، حی و حاضر و آماده است. جامعه آبستن انفجارهای ضد اسلامی است! مردم به کمتر از به زیر کشیده حکومت اسلامی به نیروی خودشان و برقراری آزادی و برابری به نیروی خودشان، رضایت نمی دهند. وقفه در به زیر کشیده شدن حکومت، نباید نور امیدی در دل شما طرفداران دو خردادی نظام اسلامی، تابانده باشد. این موقتی است. پایدار نیست. مضحکه رفراندم و قانون اساسی بازی شما، برای مردم ایران پیامی ندارد. خاصیتی ندارد. این خاصیت و پیام دیگری رو و خطاب به کمپ دیگری دارد. میخواهید در دل و در برنامه دست بدست شدن قدرت سیاسی از بالای سر مردم، برای خود جایی باز کنید!
اگر به این دلخوش کرده اید که حکومت ایران با بند و بست ها و دخالتهایی از بالا و توسط نهادهای بین المللی (بخوان دولتهای آمریکا و اروپا) تغییر کند و شما بتوانید در یک لویه جرگه محصول این دخالت نقشی بازی کنید، اشتباه میکنید! ایران، عراق و افعانستان نیست. حضور یک جنبش سرنگونی که هر روز حکومت اسلامی را از سنگری به سنگر دیگر عقب میراند، وجود جوانانی که هر روز در هر شکل ممکن حکومت را به مصاف میطلبند، وجود جنبش رادیکال و قوی دفاع از حقوق زنان که کمترین سازشی با جلوه های یک حکومت ضد زن اسلامی نمی کند، و جنبش اعتراضی کارگران و معلمین و دانشجویان در سرتاسر ایران و وجود یک حزب کمونیست کارگری - حکمتیست که در راس جنبش سرنگونی قصد به زیر کشیده حکومت اسلامی ایران و کسب قدرت سیاسی را دارد، جایی برای پیاده شدن سناریو مضحک شما و سناریو عراقیزه کردن ایران ، برجای نمی گذارد.
سناریو شما پیامی است برای فردای با امید عراقیزه شده ایران! و مردم ایران باید با این سناریو بعنوان بخشی از تلاش برای تحقق همان سناریو برخور کنند! باید در مقابل این طرح های " ترو تمیزی" که تغییر حکومت در ایران به مدل عراق را مد نظر دار ایستاد!
رفراندم و تغییر قانون اساسی بدون دخالت مردم و با شرکت سردمداران اسلام سیاسی در ایران، سناریو عراقیزه کردن ایران است و باید محکم در مقابل آن ایستاد. دوخردادی های نا امید از اصلاحات، بهتر است برای فردای خود بدنبال ایفای نقش های کم خاصیت تری برای از هم پاشیدن شیرازه جامعه باشند. عراق محصول دخالت همان نهادهای بین المللی است که شما دست یاری به سمت شان دراز میکندی که حکومت را برایتان تغییر دهند. حکومت ایران به نیروی مردم و با به زیر کشیده شدن تمام دم و دستگان اسلام سیاسی، تغییر خواهد کرد. و شما نیرویی در اپوزیسیون حکومت ایران نیستید. نشان دادن چهره و تصویر واقعی سناریو سیاهی که شما با الفاظ "لطیف" بیان میکنید، وظیفه ما است.
ثریا شهابی
27 نوامبر 2004