پدیده ویکی لیکس، انتشار حجم عظیمی اساسا از مخفیانه ترین مراودات دولت آمریکا و دسترسی عموم در سراسر جهان به این اطلاعات، نه تنها جهان وارونه رسانه های رسمی را تماما دگرگون کرد، که فراتر از آن در بدنه سد عظیمی که جهان غرب بیش از پنج دهه در مقابل توقعات و انتظارات انسانی مردم در کشورهای غربی بسته بود، شکافی عظیم ایجاد کرد.
گفته میشود که افزايش افشاگری های ويکی ليکس سياست بين المللی و مناسبات ديپلماتيک را برای هميشه به دوران تازه ای انتقال داده است و پدیده ویکی لیکس نشان داد که حاکميت و قدرت در دنيای مجازی، با وجود سرمايه گذاری های بزرگ دولتی، تنها در انحصار دولتها نيست! این ادعاها هرچند درست، اما ریشه، عمق و دامنه رویداهایی که در پیش است را توضیح نمی دهد.
ویکی لیکس نقطه عطفی در روندی است که شیپور آن یک دهه قبل و پس از فروپاشی بلوک شرق به صدا در آمد. تکلیف جهان غرب، از اقتصاد تا سیاست و فرهنگ، در غیاب شرق و کمونیسم ارودگاهی چی است؟ سیاستهای "نظم نوین جهانی"، "حملات پیشگیرانه"، و تراشیدن انواع محورهای شر، بهانه جنگ با تروریسم اسلامی برای توجیه میلیتاریسم غرب به قیمت قتل عامی عظیم از مردم در عراق و فلسطین، همه و همه برای سرپوش گذاشتن بر بی جوابی دول بورژوایی در مقابل تناقضات در خود کمپ پیروز در جنگ سرد بود. میلیتاریسم غرب به رهبری آمریکا، توانست تعیین تکلیف جهان غرب با تناقضات سیاسی و اقتصادی خود را به مدت یک دهه به تعویق اندازد. این روند به آخر خط رسیده است.
آنچه که امروز غول پیروز را به مصاف میطلبد، بن بست و بی پاسخی سیاسی و ایدئولوژیک نظام در مقابل مدعیان در خود جوامع غربی است. جهان دو قطبی توازن و تعادلی در خود جوامع غربی را ایجاد کرده بود که با پایان جنگ سرد، آن تعادل هم به پایان خود رسید. نوبت "گلاسنوس" و "پروستریکا" در خود جوامع غربی، در رابطه دولتها و مردم در آمریکا و اروپا، و در بنیادهای سیاسی – اقتصادی و ایدئولوژیکی غرب است. اقتصاد بازار، دمکراسی و پارلمان، امتیاز دسترسی به "مک دونالد" و "هالیود"، "گلاموریزه" کردن اختلاف طبقاتی و فخرفروشی تولید قشری از مشاهیر مفتخور مالتی میلیارد پارازیت بنام Celebrities نسبت به تولید طب عمومی، روبنایی بود که تماما در مقابل سوسیالیسم اردوگاهی بعنوان "آرمانهای آزادیخواهانه" به مقدسات نظام تبدیل شده بود. با فروپاشی شرق زمینه های مادی این مقدسات هم دود شد! مقدساتی که در مقابل عدالتخواهی طبقه کارگر در غرب، و در مقابل آرمانخواهی و آزادیخواهی میلیونی مردم در جوامع غربی، قریب نیم قرن سد محکمی بسته بود.
ویکی لیکس بزرگترین رخنه در این سد است. سد ایدئولوژیک - سیاسی که حتی سالها پس از فروپاشی شرق، با عوامفریبی توپخانه میدیای نوکر در مورد نتایج "افتخارآمیز" پیروزی "دمکراسی" بر اردوگاه شرق و دول "توتالیتر"، توانسته بود طبقه کارگر و مردم در جوامع غربی را در مقابل دست راستی ترین، میلیتاریستی ترین و تروریستی ترین اقدامات دول غربی، به تسلیم بکشاند و "بره وار" به تمکین در آورد. این سد از درون شکاف برداشته است و این شکاف سرآغاز بحرانهای عمیق سیاسی - اجتماعی در غرب خواهد بود. بحرانی که مهار آن بسیار دشوار تر و پیچیده تر از کنترل بحران اقتصادی جاری است. بحران اقتصادی جز لایتجزای همه نظام های سرمایه داری، دولتی و غیردولتی است و بورژوازی تجربه تاریخی وسیعی در مدیریت بحران های اقتصادیش دارد. دو جنگ جهانی و تجدید تقسیم جهان و نیم قرن جنگ سرد، اتخاذ انواع سیاست های ریاضت اقتصادی، تحمیل چند دوره فقر و بیکاری و خواباندن تولید و تخریب نیروهای مولده برای مقابله با کاهش نرخ سودآوری سرمایه، همه و همه تجربه شده اند.
آنچه که به ویکی لیکس مکان ویژه ای میدهد، نه وجود بحران اقتصادی حاضر است، و نه افشای جنایات آمریکا! بورژوازی غرب چندین بحران و جنگ و "واترگیت" و افشا جنایاتش و بی اعتباری را پشت سرگذاشته است. افشاگری ویکی لیکس ماهیتا بیش از آنچه که مردم جهان در مورد حکومت آمریکا و سایر قدرتهای فاسد در سراسر جهان میدانند، را افشا نکرده است. حکومتی که تنها حکومت در جهان است که در طول تاریخ از بمب اتم استفاده کرده است، برای جهانیان شناخته شده است. اهمیت ویکی لیکس و جنبشی که در سراسر جهان در دفاع از آن به حرکت در آمده است، شرایطی است که در آن به قلعه امپراطور جهان، غرب به رهبری آمریکا، از درون تعرض شده است. شرایطی که در آن دشمن در کمین افتاده، راه فراری ندارد! نه میتوان ویکی لیکس را به محور شر و رقبای قدرتمند اقتصادی متصل کرد، نه با این پدیده همان رفتاری را کرد که با صدام و عراق در کیس اشغال کویت کردند!
با ویکی لیکس، آرامش بورژوازی غرب، که به ایجاد یک بالانس اقتصادی – نظامی نسبی بین خود و رقبا و شرکای جدید در مدیریت اقتصادی – سیاسی جهان رضایت داده بود، تماما بهم خورده است.
مردم در غرب از جنگ سرد و مشتقات ثانوی آن، از بدهکاری به قربانیان فاشیسم هیلتری و بردگی سیاهان، از دو قطبی دمکراسی و دول توتالیتر، تروریسم اسلامی و مذهب و مسئله اتمی و کمپین های رقابتی قدرتهای حاکم، عبور کرده اند. میدان تعرض به بورژوازی در عالی ترین مقام آن در غرب، از دست جریانات ارتجاعی ملی – مذهبی، اسلامی و تروریستی، خارج میشود. جنبشی که حول ویکی لیکس شکل گرفته است، بر متن رشد و گسترش موج اعتراضات رادیکال و تعرضی بحش های مختلف مردم، جوانان، دانشجویان و کارگران در غرب علیه سیاست های اقتصادی دول غربی، گواه به میدان آمدن نیرویی مترقی، و مستقل از جدالها و رقابت های ارتجاعی کمپ های مختلف بورژوازی، دارد. نیرویی که میتواند سیر اوضاع را به سمت تحولات بنیادی تری در جهان و در راستای منافع اکثریت محروم جوامع موجود، بچرخاند. نیرویی که میتواند عبور از مقدسات بی مایه و پوچ دمکراسی و پارلمانتاریسم و پست دمکراسی را، با عبور از توهمات جدید "دمکراسی رادیکال" و "نئودمکراسی" برای اصلاح نظام توام کند، و به آرمانهای قبلی خود، به آزادی و عدالتخواهی سوسیالیستی بازگردد.
ثریا شهابی
۲۳ دسامبر ۲۰۱۰