مردم تونس، با حضور اتحادیه های کارگری، در یک حرکت اعتراضی وسیع علیه بیکاری و بی آیندگی جوانان آماده به کار، علیه فشار اقتصادی و فساد دولتی، به میدان آمدند و بسرعت رئیس جمهور، این نماینده سیستم را به عربستان سعودی فراری و به دامان مرتجع ترین حکومت منطقه پرتاب کردند. بعلاوه در فرصت کوتاهی رئیس دولت موقت سرهم بندی شده از وزرای سابق، را هم به استعفا کشاندند. و بالاخره مردم، و در راس آنها اتحادیه های کارگری، با به حاشیه راندن جریانات اسلامی، به مابقی وزرا و وکلای بازمانده التیماتوم داده اند که چنانچه مطالبات مردم برآورده نشود دولت موقت راهم ساقط میکنند.
موج اعتراضات در تونس، هرنامی که بر آن بگذارند، انقلاب یا شورش، خیزش یا طغیان، تعرض میلیونی است که نه برای کسب "حق" حقارت آمیز "رای" در یک جامعه مختنق با حکومت مذهبی – اسلامی براه افتاده است، نه بر سر اختیارات ولایت و دعوای مشروعیت و مشروطیت است. مرخص کردن رئیس دولت و بالاترین مقام حکومتی در تونس، که نه توسط کودتا نظامیان و توطئه امپریالیستی و تحرکات حماس و حزب الله، که توسط دخالت مردم و طبقه کارگر صورت گرفته است، بیش از همه بر فضای اعتراضی در جوامع عرب زبان و با حکومتهای مرتجع و اسلامی، تاثیرات انکار ناپذیری دارد. اعتراضات در تونس نه
جنبش قهرمانان کاغذی است که زیر عبای این و آن آیت الله خوش خیم برای کسب "حقوق اسلامی زن" جانفشانی میکنند، نه حرکتی علیه اشغال کشور و برای حق سرزمین و "استقلال" و علیه جنگ و میلیتاریسم و تروریسم و بر سر مسئله اتمی است. این تحرک، قدرتی از پائین است که مستقیما علیه مشقات سرمایه، علیه فشار اقتصادی و بیکاری در یکی از پیشرفته ترین نقاط آفریقا و در میان یکی از "متمدن ترین" جوامع عرب زبان، به میدان آمده است. حرکتی که در باد هیچیک از کمپین های سیاسی و معاملات قدرت های اقتصادی – سیاسی جهان نخوابیده است. تونس ادامه و از جنس اعتراضات علیه فشارهای اقتصادی در فرانسه است. با این تفاوت که در تونس اعتراض مردم توانست رئیس دولت فاسد را فراری، و به بخش هیئت حاکمه باقی مانده در قدرت، اولتیماتوم سرنگونی بدهد.
اعتزاضات در تونس تا اینجا همه دول مرتجع در خاورمیانه، از عربستان سعودی و مصر و ایران تا دولتهای اروپایی متحد رئیس جمهور فراری، و همچنین دول روسیه و چین و آمریکا را ناچار کرده است که آن را "به رسمیت بشناسند"! ریاکارانه به احترام خواست مردم "کلاه از سربردارند"! تا خود را از خطر این "شبح خطرناک" و "غیرمترقبه" که "یک شبه" همه معادلات سیاسی یک جغرافیای "آرام و متمدن" را برهم زد، خفظ کنند! تا برای مهار آن و یافتن راه به انحراف کشاندن آن، فرصتی بخرند.
خبر زیر ابعاد انعکاس رویداد تونس را به خوبی بیان میکند:
"وضعیت نا آرام تونس پیامدهایی را در دیگر کشورهای شمال آفریقا به دنبال داشته و بنا بر گزارشها تظاهرات مشابهی در الجزایر طی هفته گذشته باعث کشته شدن چند تن و زخمی شدن صدها نفر دیگر از جمله ۷۰۰ مأمور پلیس شد. این اعتراضات که به افزایش قیمتها صورت میگرفت هماینک با کاهش ۴۱ درصدی قیمت مواد غذایی اولیه توسط دولت الجزایر، تا اندازهای فروکش کردهاست"
موج اعتراضات در تونس به اعتصابات در پاریس و فرانسه وصل است. هر دو یک جنبش و به یک نیرو اتکا دارند. در تونس یک نیروی میلیونی از طبقه کارگر و جوانان در خطر بیکاری و بی تامینی، با پرچم یک اعتراض مترقی، کارگری و انسانی پا به میدان گذاشته است و به نیروی خود، رئیس نظام را فراری داده است. این حرکت شوانگیز، تا همینجا موجی از احساس قدرت و همبستگی را در میان مردم، بخصوص در میان کشورهای عرب زبان با دول تا مغز استخوان مرتجع، بوجود آورده است. تونس، آفریقا و خاورمیانه را به پاریس و اروپا متصل میکند.
انقلابی اگر در راه است، در صحنه جهان و در تغییر فضای اعتراض جهانی است. مسئله به میدان آمدن جنبش ها و نیروهای دیگری است که تا دیروز بورژوازی، با اعلام پایان "مبارزه طبقاتی" و "دمده شدن" دخالت مستقل مردم و طبقه کارگر، خود را در مقابل آن واکسینه می دید. مسئله جایگاه این تحرکات در تغییر سیمای اعتراضی جهان است. قد علم کردن مدیای غیر قابل کنترل ویکی لیکس و فیس بوک و توتیر، ضربه بزرگی به اقتدار انحصاری بورژوازی جهانی و همه دولتهای حاکم بر میدیا، این رکن مهم حاکمیت بورژوازی است. فضای اعتراضی از تحرکات در بخش های قربانی چون فلسطین و فقر و جنگ های قبیله ای و ملی، حماس و حزب الله ، به قلب جغرافیاهای پیشرفته و به میان طبقه کارگر در حال شیفت کردن است. این میتواند رمینه به میدان آمدن یک پای قدرت در جهان باشد.
منظره دخالت در ابعاد ماکرو، در حال عوض شدن است. فضا در خاورمیانه از دست تحرکات ارتجاعی حماس و جریانات اسلامی خارج میشود. همانطور که در اروپا تحرکاتی چون تعرض طبقه کارگر پاریس و پدیده ویکی لیکس، کمپین های دولتی بر سر مسئله اتمی و جعبه مارگیری "حقوق بشر" در دعوا با دولتهای نافرمان، را به حاشیه میراند. انقلابی اگر در راه است، در صحنه جهان است و در باز تعریف مشخصات سیاسی- اقتصادی و مبارزاتی جامعه جهانی! در به میدان آمدن صف بندیهای و قدرتهای جدید.
توافقات و زورآزمایی های اقتصادی – سیاسی بین چین و آمریکا، یک پای جدال قدرت و در صفوف بورژوازی در جهان است و به میدان آمدن جنبش اعتراضی مردمی – کارگری برای دخالت در سرنوشت خود، یک پای دیگر جدال قدرت در جهان. بورژوازی در سطح جهانی چشم به سرانجام معاملات و موازنه قدرت بین چین و آمریکا دوخته است و جهان تشنه دخالت، جهان تشنه شکستن پوسته تسلیم و امیدوار به میدان آمدن طبقه کارگر، متوجه تونس شده است.
ابهامات، و خطرات!
تحرک امروز تونس یادآور آغاز انقلاب ۵۷ ایران است. انقلاب ایران نه از منبر این و آن آخوند ناراضی از فرهنگ غربی شروع شد، و نه در اعتراض به حاشیه ای بودن اپوزیسیون مرتجع ملی – مذهبی. انقلاب ایران از اعتراض برحق بی مسکنان و جمعیت کارگری حاشیه شهر تهران شروع شد. جمعیتی که برای وارد شدن به بازار کار به تهران سرازیر شده بود، بی مسکن، برای خود آلونک هایی در حاشیه شهر ساخته بود. انقلاب ایران از اعتراض به شهرداری که با بلدزر سرپناه محقر این بخش محروم و اساسا کارگری را خراب میکرد، شروع شد. انقلابی که طبقه کارگر و بخصوص کارگران نفت، پیشتاز آن بودند. انقلابی که در خلا یک رهبری کمونیستی و آماده برای کسب قدرت سیاسی، توسط ارتجاع امپریالیستی "مصادره" شد و با پادویی اپوریسیون ملی – مذهبی و چپ ناسیونالیست، به عقب مانده ترین سنت اعتراضی جامعه، ارتجاع اسلامی، تقدیم شد. انقلابی که در خلا رهبری، برایش رهبر ساختند! و آن را به شکست کشاندند. این میتواند سرنوشت تحرک در تونس هم باشد! اگر طبقه کارگر، کمونیستم و جنبش سوسیالیستی برای کسب رهبری این اعتراضات مستقلا به میدان نیاید.
شرایط هیچگاه در تونس، تا این اندازه برای دخالت کمونیست ها و طبقه کارگر مهیا نبوده است. فرصت های تاریخی مهمی برای کمونیسم طبقه کارگر فراهم میشود.
ثریا شهابی
۲۰ ژانویه ۲۰۱۱