تب انقلابات در کشورهای عرب زبان آفریقا و خاورمیانه، تونس و مصر و به زیر کشیده شدن دو رئیس جمهور این کشورها به قدرت مردم، تحولات انقلابی در قلب جوامعی با دول  متحد استراتژیک غرب، جوامع با  رئسای جمهور مادام العمر و خودکامه و مستبد، تحولات سیاسی در جهان را تماما به سرانجام این تحولات گره زده است. انقلاباتی که خطر گسترش دامنه آن برای به زیرکشیدن انواع شیوخ ریز و درشت مرتجع عربستان سعوی و کویت و امارات عربی، که عدم انقراض نظام های سیاسی قبیله ای و برده دارانه شان تنها مدیون کمک های مالی، نظامی و سیاسی، غرب است، در فضای خاورمیانه در پرواز است.

انقلاب در قلب مناطق تحت حاکمیت غرب و در جوامعی براه افتاده است که به یمن سلطه بلامنازع میدیای نوکر و وابسته غرب، امثال "بی بی سی"  و "سی ان ان"، جهانیان هرگز صدای بی حقوقی شان را نشنیدند! بیش از یک دهه برتن میلیونها انسان  آزادیخواه و زحمتکش و معترض کشورهای عرب زبان، لباس اسلامی، انتحاری، تروریستی و "حیوانی" پوشاندند. هر تک جانوراسلامی که قمه ای کشیده بود و سری بریده بود را، در تلویزیونها به نمایش گذاشتند و آن را نماینده و مشخصه صدها میلیون مردم کشورهای عرب زبان معرفی کردند. بیش از یک دهه جوامع عربی را "مامن وحوش" جلوه دادند، تا جنایات و توحش دولتهای تروریست غربی و دولت اسرائیل  را در عراق و غزه مشروع جلوه دهند.

انقلاب در جوامعی در جریان است که دکان دمکراسی غربی و متاع "حقوق بشر" و انواع کمپین های "سخاوتمندانه" غرب محوری برای " نجات "گله های گرسنه درجهان سوم"، هرگز حق بشر و "سخاوت" و خیریه دول غربی  را شامل حال خود نکرد! "خیریات" و حقوق بشری که اساسا ابزاری برای گوشمالی دادن دولتهای نافرمان یا رقیب غرب بود تا وسیله احقاق حق هیچ بشری، هرگز شامل حال بردگان مزدی دوبی، زندانیان سیاسی تونس، کارگران در مصر، و زنان در عربستان سعودی، نشد! 

 انقلاب تونس و مصر، به پا خواستن مردم در قلب "جزایر آرام" با دولتهای مرتج و متحد غرب،  تمام موازنه سیاسی -  ایدئولوژیکی شرق و غرب را برهم زد. معلوم شد که جهان ظرفیت های غظیمی برای رهایی از سیطره مقدرات و زندگی که بورژازی غرب  و محصولات جانبی آن، ارتجاع اسلامی و حماس و حزب الله، برای انسان رقم زده است، دارد.

سرانجام انقلاب مصر و تونس و.. به هر نتیجه ای برسد، تا امروز با به زیر کشیدن دو رئیس جمهور تونس و مصر، و تحمیل آزادی زندانیان سیاسی و آزادی احزاب در تونس، و به میدان آمدن طبقه کارگر در مصر، توازن قوا را به نفع مردم و طبقه کارگر در سراسر جهان تغییر داده است. تلاش آمریکا و غرب برای منزوی کردن کل خاورمیانه و جدا کردن آن از سوخت و ساز سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهان، به بهانه حماس و جمهوری اسلامی، شکست خورده است. تبدیل جوامع عرب زبان  با صدها میلیون ساکنین آن، به منطقه  "نفرین" شده ای که گویا سرنوشت آن باید در دست دولتهای نظامی و ارتجاع اسلامی و فاشیسم اسرائیل رقم بخورد، به فرمان انقلاب تونس و مصر متوقف شد!   

انقلاب در مصر و فضای انقلابی در کشورهای عربی، اما به خاورمیانه محدود نخواهد ماند. این فاز مهمی در به سرانجام رساندن تناقضاتی است که ریشه در خود غرب دارد.  تناقضاتی که  میراث جنگ سرد و فروپاشی شرق است.  دو دهه تلاش غرب به رهبری آمریکا برای فرار از رویارویی با مشکلات جهان یک دست سرمایه داری "بازار آزاد" و با سیطره کامل "دمکراسی"،  دو دهه بکار گیری خشن ترین میلیتاریسم عنان گسیخته و تخریب عراق و افغانستان، و بالا نگاه داشتن تهدید  انواع محور های شر، تنها و تنها آنچه که امروز در مصر میگذرد را دو دهه به تعویق انداخت.

فضای انقلابی در کشورهای عربی،  سرنوشت خاورمیانه، مسئله فلسطین، آینده و نوع حکومت اسرائیل، تکلیف  شکاف شرق و غرب، تکلیف خاورمیانه   و رابطه طبقه کارگر و بورژازی در سطح جهان را، اساسا دگرگون خواهد کرد. جهان وارد یک دوره تحولات  تعیین کننده ای میشود. تحولاتی که پایان شوروی، فروریختن دیوار برلین و فروپاشی شرق در مقابل آن اتفاقات کوچکی بنظر خواهد آمد. 

 

یک تاکتیک  در استراتژی ضدانقلاب امپریالیستی

در حالی که انقلاب در مصر به پیش میرود، در هر طپش آن با رگ و پوست اعلام  میکند که در این انقلاب ارتجاع اسلامی و اسلام سیاسی نقش قابل توجه و تعیین کننده ای ندارد، یک سمفونی مشترک توسط ارتجاع بورژا امپریالیستی علیه این انقلاب تحت عنوان خطر "انقلاب اسلامی" و "ایرانیزه" شدن مصر، براه افتاده است. این خطر از پایه مادی برخوردار نیست. این را خود "مصر شناسان" تحصیل کرده دانشگاههای آمریکا، با هزار و یک ملاحظه اعلام میکنند که مصر جامعه ای نیست که بتوان به سادگی بر آن یک حکومت اسلامی تحمیل کرد. بالاترین شانس حزب اخوان المسلیمن در مصر، تبدیل شدن آن به یک حزب ارتجاعی پارلمانی است! این حزب، مستقل از ادعاهایش، امکان  و  توان تشکیل هیچ حکومت اسلامی در مصر را ندارد. فراتر از این، تجربه انقلاب ایران که به قدرت رسیدن ارتجاع اسلامی منجر شد، در مصر قابل تکرار نیست. ارتجاع اسلامی و خمینی از محصولات خود غرب و وسیله جلوگیر از خطر کمونیستی شدن انقلاب ایران، در شرایط جنگ سرد بود. سی سال پس از آن تجربه، در حالی که ارزش مصرف این ارتجاع برای غرب با  پایان جنگ سرد تمام شده است، جهان و بخصوص مردم آزادیخواه مصر حاکمیت اسلام در ایران و افغانستان را تجربه کرده اند، خطر "ایرانیزه" شدن مصر،  یک پروپاگاند سیاسی علیه انقلاب مصر و یک تاکتیک در استراتژی ضد انقلاب امپریالیستی  در منقطه است.

این روی دیگر سکه همان تاکتیکی است که همه "اعراب" را تروریست و انتحاری معرفی میکرد! خطر ایرانیزه شدن انقلاب مصر، تاکتیکی برای جلوگری از انقلاب، تلاشی برای توجیه سرکوب آن، و پروپاگاندی برای بکاری گیری ارتش مصر و اسرائیل علیه انقلاب است. مثلت ارتجاع در برخورد به انقلاب مصر، آمریکا و اسرائیل و ایران، هرچند در مورد نحوه تغییرات در مصر اختلاف داشته باشند، بر سر نحوه مقابله با آن، یک تاکیک مشترک دارند.  مهندسی کردن خطر "انقلاب اسلامی" و "دخالت" در آن به این بهانه، تا امروز به مهمترین مانع در مقابل شکل گیری یک همبستگی بین الملی در غرب و در میان جوامع غیرعرب زبان، در دفاع از انقلاب مصر شده است.

منفعت ایران در تاکتیک مهندسی انقلاب اسلامی برای مصر، دور کردن مردم ایران از تعرض به خود، تلاش برای ایجاد شکاف در صفوف انقلاب بر حسب مذهب، و یک پروپاگاند سیاسی دولت ایران علیه غرب  و اسرائیل است. کاری که متقابلا دولت اسرائیل انجام میدهد. مهندسی خطر انقلاب اسلامی برای مصر، وسیله ای برای حفظ خود در مقابل موج انقلابات دمکراتیک در کشورهای عرب زبان است. این خود ابزاری است برای زنده نگاه داشتن این تصویر که گویا مردم و طبقه کارگر در خاورمیانه و شمال آفریقا انتخابی جز ارتجاع اسلامی و حکومت نظامی ندارند. این تبلیغ و تلاش برای محبوس کردن این انقلاب بین انتخاب های ارتجاعی، و مهمتر از همه وسیله ای برای جلوگیری کردن از به میدان آمدن  آلترنایتوهای رادیکال، انقلابی و از جمله سوسیالیستی است.  

 

یک راه مقابله با انقلابات حاضر در کشورهای عرب زبان و خاورمیانه، و مقابله با اراده مردم برای به زیرکشیدن حکومت های فاسد و مرتجع، بازداشتن آنها از انقلاب و قیام و اعتصاب و تغییر نظام و اقدامات رادیکال برای تغییر است، به بهانه  خطر ایرانیزه شدن این انقلابات. خطر ایرانیزه شدن مصر و تونس، یک  کمپین سیاسی ضدانقلاب بورژواامپریالیستی به رهبری مثلث  جمهوری اسلامی و اسرائیل و غرب به رهبری آمریکا است. این انقلابات به هرشکل به سرانجام برسد، هر نیرو  و طبقه انقلابی یا بورژوایی را به قدرت برساند، و در خلا یک رهبری و آلترنایتو به هر رهبری رضایت دهد، به سناریو ایران دچار نخواهد شد.

ثریا شهابی

۱۲ فوریه ۲۰۱۱