مسابقات جهانی المپیک تابستانی لندن، با جهانی از تناقض، به پایان رسید. نمایش جهانی از عطش سیری ناپذیر میلیاردی مردمی که در سراسر جهان، به تصویر چند هقته از شادی همگانی، نزدیکی، دوستی، صلح، و همبستگی جهانی، زیر چتر مسابقات ورزشی خیره شده اند، و به امکان تحقق آن در دنیای واقعی امید دوخته اند، تنها یک روی پدیده چند بعدی مسابقات المپیک امسال لندن بود. 
چرا که نه! مگر نه اینکه امسال همه کشورها و از جمله کشورهایی که در آنها قدرت های حاکم “با هم در جنگ خونین اند” در المپیک شرکت داده شدند! و در آن شرکت کردند! مگر نه اینکه، برخلاف المپیک های قبلی، دولت هیچ کشوری ظاهر شدن در مقابل “سرسخت ترین دشمنان سیاسی، ایدئولوژیک و نظامی” خود را در مسابقات ورزشی المپیک امسال، تحریم نکرد!  و بعلاوه حتی در المپیک امسال ورزشکاران مستقل و بدون مارک ” دولتی” هم شرکت داده شده بودند! مگر نه اینکه از ورای رپرتاژهای دولتی در سراسر اروپا و آمریکا، میشد به وضوع مشاهده کرد که چگونه بر دهان و قلم میدیای دست راستی، برای پروپاگاند

سیاسی به بهانه مسابقات ورزشی، و در مقابل راه اندازی تبلیغات تفرقه افکنانه ملی و نژادی و مذهبی و سیاسی به بهانه “برتری ها” و “پست تری ها” ی دنیای ورزش، تا حد ممکن افسار زده شده بود!
و مهتر از همه، مگر نه اینکه میزبان المپیک امسال، دولت بریتانیای کبیر، در افتتاحیه و اختتامیه، در کمال سخاوت و گشاده دستی دستآوردهای انقلابی، سیاسی، فرهنگی، هنری، و انسانی، چند قرن مردم و طبقه کارگر در این کشور را، دستآورهای شناخته شده همه جنبش های مترقی و انقلابی را، “گرامی داشت”!  و البته بنام خود ثبت کرد! از انقلاب صنعتی و تاریخ شکل گیری طبقه کارگر انگلیس، تا  شکسپیر و “سافرجت” و جنبش حق رای زنان، از افتخار رها شدن مستعمرات و جنبش صلح، از انقلاب جنسی و “هیپیزم” و مانتی پایتون و بیتلز و …، همه و همه توسط دولت میزبان، با افتخار یاد شد!
پیوستن مردم مشتاق در سراسر جهان به این فضا و آتمسفر، تنها جلوه ای از نیاز عمیق و بنیادین آنها را به نمایش گذاشت. و آن نمایش نفرت همگانی از جنگ و تفرقه و فاصله هایی بود که در دنیای واقعی جاری است و اکثریت مردم کره خاکی کمترین منفعتی در جریان داشتن آنها ندارند.
برافراشته شدن پرچم های دولتی و سردادن سرودهای ملی و ناسیونالیستی، نمایش حجاب معدود ورزشکان تحقیرشده زن از ایران و عربستان سعودی و …  همه و همه تنها حواشی کوچکی بود بر یک تجسم و تصویر “جهان وطنی” و “مترقی” عظیم از جهان، که تماشاگران و شرکت کنندگان در المپیک امسال لندن  تلاش کردند آن را ترسیم کنند. میگویند میشد تصور کرد که اگر مارکس هم انگلیسی بود، در المپیک امسال گرامی داشته شود!
اما به راستی چرا؟ این همه سخاوتمندی سازمان المپیک و دولت “محترم” و مقتدر برگزار کننده آن، از کجا ناشی میشود. دلیل کنار گذاشته شدن تخاصمات سیاسی و جهانی قدرت های حاکم در المپیک امسال، چیست.
المپیک امسال لندن در شرایطی برگزار شد که جهان دو قطبی دوران جنگ سرد و تحریم ها و نزاع های سرد بین دو ارودگاه، که نیم قرن رنگ خود را به هرسوخت و ساز فکری، فرهنگی، و ایدئولوژیکی جهان زده بود، به تاریخ سپرده شده است. بعلاوه جهان یک قطبی و شکل دادن به یک نظم ارتجاعی نوین جهانی که قرار بود با سرکردگی “سوپر” امپریالیست آمریکا برجهان حاکم شود، پس از دو دهه به چرک و خون کشیدن جهان، به پایان خود رسیده است. سربرآوردن جهان چند قطبی با بازیگران جدید، با شرکت نیروهای جدید هم در کمپ ارتجاع و هم در صف ترقیخواهی، سربرآوردن انقلابات مردمی در تونس و مصر، و بیرون آمدن مردم بخصوص در غرب از چنبره سازش با قدرت های حاکمه خود، از یونان تا اسپانیا و اسرائیل و ایتالیا و فرانسه و انگلیس، جهان را میدان تحرک و عمل قطب های بسیار متنوع و متناقضی کرده است.
در این شرایط برگزاری المپیک رسما سیاسی و ایدئولوژیک، ممکن نبود. یا همه نیروهای ارتجاعی، که در بیرون از استادیوم ها در سراسر جهان برای قتل عام مردم و توطئه علیه آنها طرح و نقشه میریزند، همه قدرت های حاکم و نیروهای ضدمردمی که مردم را گوشت دم توپ رقابت های ارتجاعی خود کرده اند، می بایست همدیگر را “تحریم” میکردند یا “تحمل”!
تصمیم گرفتند که تحمل کنند و بیشترین “انعطاف” را نشان دهند. چرا که درهم ریختگی و آشفته بازار رقابت در صفوف ارتجاع جهانی، امکان دیگری نمی داد. “درهای باز” استادیوم های المپیک برروی همه، از شیوخ زن عربستان سعودی تا سوریه در آتش جنگ و معرض سرنگونی رئیس جمهورش، از کوبا و چین و ایران تحت تحریم اقتصادی تا اسرائیل و فلسطین، ناشی از این واقعیت است.
آمریکا برنده اول مدالهای ورزشی المپیک امسال لندن بود. اما دولت آمریکا، بعنوان “ناظم” خودگمارده جهان، با قرار گرفتن در کنار انواع “محورهای شر” که طی بیست سال گذشته نابودی آنها را شرط شکل دادن به نظم نوین جهانی اعلام کرده بود و در این راه  خروارها بمب بر سرمردم بیگناه ریخته بود، بازنده جنگ امپریالیستی اش برای تحمیل برتری ایدئولوژیکی اش برجهان بود.  این را اما نه شرکت و رقابت سایر نیروهای ارتجاعی دیگر در سطح جهان، چون ایران و چین و روسیه و سوریه، که مردمی که شانس شرکت یا نشستن به تماشای مسابقات المپیک را،  فارع از تحمیل تخاصمات سیاسی و ایدئولوژیک قدرت های حاکم یافته بودند، تحمیل کردند. المپیک امسال را مردم به ورزش بازگرداندند و آن را به نمایش مراسمی نه برای  جنگ و رقابت و تفخرات ناسیونالیستی در سراسر جهان، که به جشنی همگانی تبدیل کردند.
در این میان، در فقدان حضور یک نیروی سوسیالیست جدی و قابل توجه در سطح جهان، در غیاب حضور  طبقه کارگری که پرچم کمونیسم و خلاصی از استثمار و بهره کشی انسان از انسان را در میدان سیاست در گوشه ای از جهان بلند کرده باشد، در غیاب قدرت و نیرویی که بتواند نزدیکی ایدئولوژیک خود با فضا و آتمسفر همگانی که مردم در این برنامه جهانی به نمایش گذاشتند را نشان دهد، دولت بریتانیا توانست  در برنامه افتتاحیه و اختتامیه، بدون نگرانی و با فراغت کامل، تمام دستآوردهای گرانبهای بشری این جزیره کوچک را، بنام خود “گرامی” بدارد. با  زمزمه میلیونی مردم و همراهی با ترانه Imagine، عکس یادگاری بگیرد! و این تعرض فرهنگی به ارزشهای بورژوایی چون مذهب و ملیت و تعرض به مصائب فقر و جنگ این طبقه را، بعنوان برگی در تاریخ افتخارات امپراطوری بریتانیای کبیری ثبت کند!
اگر سازندگان انقلاب صنعتی انگلیس، رهبران طبقه کارگر انگلیس، انترناسیونالیست ها، خداناباورها، کمونیست ها و سوسیالیست های این کشور، در بریتانیا و یا در گوشه دیگری از جهان، متشکل و حاضر در میدان بودند! دولت بریتانیا و کمیته المپیک نمی توانستند به سادگی، دستآوردهایی که متعلق به بورژوازی نبود، دستآوردهای چندین دهه جدال طبقه کارگر را، تاریخی گویا “مرده” و مربوط به گذشته اعلام کنند! تا بتوانند آن را به افتخار بورژوازی، گرامی دارند!

ثریا شهابی
۱۸اوت ۲۰۱۲